Skip to main content

بحران‌هایی که از کودکی تا میانسالی رهایمان نمی‌کند

ورود به لایه‌های پنهانِ شخصیت‌ها همواره با روانِ انسان درهم‌تنیده شده است، از همین رو نظریه‌های روان‌شناسی، ابزارهایی کارآمد برای تحلیل کاراکترها به‌شمار می‌آیند. در این میان، اریک اریکسون از مهم‌ترین روان‌شناسان حوزه‌ی رشد است و وودی آلن نیز یکی از برجسته‌ترین فیلم‌سازان در پرداختن به روابط انسانی.

در فیلم «آنی هال»، آلن نقش شومنی را بازی می‌کند که از همسرش جدا شده است. مردی که با وجود موفقیت روی صحنه، از کودکی نتوانسته رابطه‌ای پایدار با دوستانش برقرار کند، به مردم بی‌اعتماد است و رابطه‌اش با آنی هال، دختری که دوستش دارد، مدام در تنش و چالش است. آلن این تراژدی درونی را با طنز خاص خودش به تصویر می‌کشد. بحران هویت در واقع نقطهٔ شروعِ این بحران است. برای تحلیل «الوی سینگر» از منظر روان‌کاوی، مونولوگ ابتدایِ فیلم بسیار کلیدی است: «چهل سالم شده و دارم یک بحران را پشت سر می‌گذارم. چرا موفق نبودم؟»

این پرسش، مستقیماً به مفهوم بحران هویت در نظریه‌ اریکسون اشاره دارد. اریکسون و نظریه‌ رشدِ روانی/اجتماعی او جایگاه‌ ویژه‌ای در روان‌شناسیِ رشد دارد. او نظریه‌ای «روانی/اجتماعی» مطرح می‌کند که رشدِ انسان را در هشت مرحله بررسی می‌کند. مراحلی که هر یک با کشمکش‌هایی همراه‌اند و اگر فرد نتواند آن‌ها را با موفقیت پشت سر بگذارد، درگیر بحران هویت می‌شود و نیازها و خواسته‌های او در تضاد با جامعه قرار می‌گیرد. اریکسون در عین تأیید چارچوب کلیِ فروید، نگاهِ رشدی و اجتماعی‌تری را وارد روان‌کاوی می‌کند.

مراحل درگیر در شخصیتِ الوی سینگر
در آنی هال، و کشمکش‌های او را می‌توان در مرحله‌ ششم و هفتم این نظریه‌ جست‌وجو کرد. نکتهٔ دیگر صمیمیتِ او در برابر انزوا است چالشی که عشق و رابطه، از ابتدای بزرگسالی تا پایان دهه‌ سوم با آن مواجه است. اوج این بحران زایشِ او در برابر بی‌حاصلی است؛ بحرانی که میانسالی و رضایت از خود در بسیاری آدم‌ها از سنینِ چهل تا پنجاه‌سالگی ایجاد می‌کند. الوی پس از تجربه‌ رابطه‌ای نافرجام، به آنی دل می‌بندد. او تلاش می‌کند به اعتماد برسد، تلاشی که ریشه در نخستین مرحله‌ نظریه‌ اریکسون دارد: اعتماد در برابر بی‌اعتمادی.

اریکسون معتقد است اگر در شیرخوارگی پیوند عاطفی مادر و کودک شکل نگیرد، فرد دچار بی‌اعتمادی می‌شود. با این‌حال، امکان جبران در مراحل بعدی زندگی از طریق رابطه‌ عاطفی سالم وجود دارد. به مجموعهٔ این بحران‌ها می‌شود زخم‌های ابتدایی در بحرانِ میانسالی را نیز اضافه کرد. الوی با نزدیک شدن به آنی، در آستانه‌ عبور از انزوا و ورود به مرحله‌ صمیمیت قرار می‌گیرد، اما جدایی از او این فرایند را نیمه‌تمام می‌گذارد. به این ترتیب، الوی با زخمی التیام‌نیافته وارد میانسالی می‌شود. جایی که به گفته‌ اریکسون، فرد باید به نوعی «زایش» یا خلاقیت و رضایت در زندگی برسد. اما الوی در ابتدای فیلم با صدایی مملو از دلزدگی از خود و جهان، می‌پرسد: «چرا موفق نبودم؟»

این احساسِ شکست، ریشه در همان مراحلِ اولیه‌ رشد دارد، از بی‌اعتمادی در دورانِ شیرخوارگی تا ناکامی در ایجاد صمیمیت در بزرگسالی. وودی آلن دقیقاً همین چرخه‌ روان‌شناختی را به تصویر می‌کشد: چرخه‌ای که نظریه‌ اریکسون آن را توضیح می‌دهد.