اصغر فرهادی، یکی از مهمترین کارگردانان سینمای معاصر ایران و جهان است که به دلیل توانایی خود در ایجاد درامهای پیچیده وانسانی شناخته میشود. آثار او با بهرهگیری از داستانهای قوی، شخصیتهای پیچیده، و دیالوگهای عمیق، توانستهاند توجه بسیاری از منتقدان و تماشاگران را در سراسر جهان جلب کنند. کار های این فیلمساز بزرگ، مرا بیاد کارهای اینگمار برگمن می اندازد. این دو فیلمساز دو دنیای کاملا متفاوت دارند ولی در عمق ساخته هایشان در اصولی شریکند. اینگمار برگمان، کارگردان سوئدی و یکی از بزرگترین نامهای تاریخ سینما، به عنوان یکی از پیشگامان سینمای هنرهای انسانی شناخته میشود..
اصغر فرهادی در آثار خود به طور مداوم به مسائلی چون حقیقت، اخلاق، خانواده، و روابط انسانی پرداخته است. در فیلمهای او، دنیای شخصی و اجتماعی افراد در هم آمیخته است و شخصیتها نه تنها در برابر مشکلات شخصی خود، بلکه در برابر فشارهای اجتماعی و فرهنگی نیز قرار دارند. در فیلمهایی همچون جدایی نادر از سیمین(۱۳۸۹) و فروشنده (۱۳۹۴)، فرهادی توانسته است داستانهایی پیچیده و انسانگرایانه را به استادی با زبان سینما روایت کند.
در سینمای فرهادی، همیشه با مسائلی پیچیده روبهرو هستیم که انتخابهای اخلاقی و تصمیمات شخصیتها را به چالش میکشاند. در فیلم *جدایی نادر از سیمین*، داستان حول محور جدایی یک زوج و مشکلات قانونی و اجتماعی آنها میچرخد. اما چیزی که این فیلم را خاص میکند، پیچیدگیهای اخلاقی آن است. هر دو طرف داستان، نادر و سیمین، دارای انگیزههایی هستند که از نظر خودشان درست به نظر میرسد، اما در نهایت هیچکدام بدون خطا نیستند. فرهادی با این رویکرد، مفهوم «حقیقت» را به چالش میکشد و نشان میدهد که در مسائل انسانی، هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد.
فرهادی در آثار خود بهطور ویژه به خانوادهها پرداخته است و شخصیتهای او معمولاً در مواجهه با بحرانهای خانوادگی قرار دارند. در فیلم فروشنده، بحرانهای درونخانوادگی پس از وقوع یک حادثه تراژیک در زندگی یک زوج ایجاد میشود. در این فیلم، فرهادی به شکلی پیچیده و انسانگرایانه نشان میدهد که چگونه افراد در برخورد با مشکلات، به سمت تصمیمات پیچیده و غیرقابل پیشبینی میروند. شخصیتهای او معمولاً افراد با افکار و انگیزههای مختلف هستند که در تلاش برای یافتن راهحلهایی برای مشکلاتشان هستند، اما در این راه اغلب با تضادهایی درونی و بیرونی مواجه میشوند.
فرهادی از فضای اجتماعی و فرهنگی ایران به عنوان یک عامل تاثیرگذار در داستانهایش استفاده میکند. او به وضوح بر چگونگی تاثیر شرایط اجتماعی بر رفتارهای فردی و خانوادگی تاکید دارد. در فیلم درباره الی (۱۳۸۷)، داستان در پسزمینهای از فرهنگ ایرانی روایت میشود که در آن روابط خانوادگی و اجتماعی نقش بسزایی دارند. فرهادی با استفاده از این فضا، تضادهای میان انتظارات اجتماعی و رفتارهای فردی را به نمایش میگذارد
اینگمار برگمان، کارگردان سوئدی که در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به شهرت رسید، آثارش عمدتاً به موضوعات فلسفی، روانشناختی و مذهبی پرداخته است. فیلمهای برگمان، همانند فرهادی، بر شخصیتهای پیچیده و موقعیتهای اخلاقی تمرکز دارند. با این حال، سینمای برگمان بیشتر به جنبههای روانشناختی و فلسفی توجه دارد و از نظر سبکی، تمایل دارد تا به صورتی عمیقتر و پیچیدهتر به مسائل انسانی بپردازد.
یکی از ویژگیهای برجسته سینمای برگمان، توجه عمیق به روانشناسی شخصیتها است. در فیلم چهرهها (۱۹۵۸) و سکوت (۱۹۶۳)، برگمان به بررسی درونمایههای روانشناختی شخصیتها پرداخته و تناقضات درونی آنها را در برابر بحرانهای وجودی نشان میدهد. او به سوالات فلسفی درباره وجود، مرگ، و معنای زندگی توجه ویژهای دارد و فیلمهایش غالباً با سبکهای مدرن و متمایز از نظر بصری، تلاش میکنند تا عمق وجود انسان و تضادهای درونیاش را به نمایش بگذارند.
یکی از ویژگیهای شناختهشده سینمای برگمان، استفاده از دیالوگهای طولانی و نماهای نزدیک است که به شخصیتها فرصت میدهد تا در لحظات بحرانی خود، پیچیدگیهای درونیشان را به نمایش بگذارند. در فیلم مهر هفتم (۱۹۵۷)، برگمان با استفاده از دیالوگهای فلسفی و نماهای طولانی، به مفاهیم مرگ، ایمان، و شک پرداخته است. در این فیلم، هر شخصیت با سوالات بزرگ زندگی خود روبهرو میشود و این سوالات در قالب مکالمات طولانی و گاهی گزنده به تصویر کشیده میشوند.
در سینمای برگمان، یکی از دغدغههای اصلی، بررسی رابطه انسان با خدا و ایمان است. فیلمهایی مانند مهر هفتم و سکوت به بحرانهای مذهبی و فلسفی شخصیتها پرداخته و به سوالاتی از جمله «آیا خدا وجود دارد؟» و «چه معنایی در زندگی انسانی است؟» پاسخ میدهند. این فیلمها به طور عمیقتری به درک بشر از وجود خود و سوالات بنیادین زندگی میپردازند.هرچند که سینمای فرهادی و برگمان از لحاظ فرهنگی و جغرافیایی تفاوتهای زیادی دارند، اما در برخی جنبهها شباهتهای قابل توجهی نیز دارند. هر دو کارگردان به بررسی بحرانهای درونی شخصیتها پرداخته و به پیچیدگیهای اخلاقی و انسانی اهمیت میدهند.
هر دو کارگردان به انسانگرایی توجه ویژهای دارند. در آثار فرهادی، بحرانهای اخلاقی و تصمیمات پیچیده شخصیتها معمولاً به گونهای نمایش داده میشود که تماشاگر قادر است با آنها همدلی کند. فرهادی به تماشاگر اجازه میدهد که خود را در موقعیت شخصیتها تصور کرده و تصمیمات آنها را از دیدگاه انسانی و اخلاقی بررسی کند. این امر در آثار برگمان نیز مشاهده میشود، جایی که شخصیتها با بحرانهای وجودی و اخلاقی مواجه هستند و به نوعی در جستجوی پاسخ به سوالات بنیادین زندگی هستند.هر دو کارگردان از دنیای بسته و محدودیتهای اجتماعی به عنوان عاملی تاثیرگذار در داستانهای خود استفاده میکنند. در سینمای فرهادی، این فشارهای اجتماعی به وضوح در فیلمهایی مانند جدایی نادر از سیمین و درباره الی مشهود است. در این آثار، شخصیتها تحت تاثیر ارزشها و انتظارات جامعه قرار دارند و این فشارها تصمیمات آنها را شکل میدهد. برگمان نیز در فیلمهایش به شدت به محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی اشاره کرده و شخصیتها را در دنیای پیچیده و بستهای قرار میدهد که از آن نمیتوانند فرار کنند.
اگرچه سبک بصری فرهادی و برگمان تفاوتهای زیادی دارد، اما هر دو کارگردان از فضای محدود برای تقویت درامهای خود استفاده میکنند. در سینمای فرهادی، فضاهای محدود و درونخانهای بخش زیادی از فیلمها را تشکیل میدهند، جایی که شخصیتها در دنیای کوچک و محدود خود گرفتار هستند. در سینمای برگمان نیز، این محدودیتها به شکل بیشتری در فیلمهایش نمایان است. فضای بسته و دیالوگهای طولانی، به نوعی شخصیتها را در دنیای داخلیشان محصور میکند و این موضوع به عمق بحرانهای روانشناختی و فلسفی آنها میافزاید.در نهایت، میتوان گفت که اصغر فرهادی و اینگمار برگمان هر دو کارگردانانی هستند که توانستهاند دنیای پیچیده انسانها را به زیبایی در سینما به تصویر بکشند. در حالی که سینمای فرهادی بیشتر بر مسائل اخلاقی، اجتماعی، و انسانی متمرکز است
حسن تهرانی