Skip to main content

آنا لی‌لی امیرپور
در سه قسمتِ قبلی این مرور اشاره داشتم که قصد داریم نگاهی به آثارِ چهار فیلم‌ساز زن و تأثیر آن‌ها در بازنویسی چهره زن در سینمای امروز جهان بیندازیم.
سینما بیش از یک قرن، مکانی برای روایت‌ها بوده، اما مهم این است که چه کسی روایت می‌کند؟
در طول دهه‌ها، زنان غالباً موضوع روایت بوده‌اند، نه صاحب آن. اما هر زمان زنی دوربین در دست گرفته، امکان شکل‌گیریِ نوع تازه‌ای از حقیقت فراهم شده: «حقیقتی که زن دیگر ابژه نیست، بلکه او نویسنده، کارگردان و صاحب نگاه است».

در این مقاله، سراغ چهار زن فیلم‌ساز رفته‌ایم که هر یک، با زبان و فضایی خاص، مسیر سینما را تغییر داده‌اند:
1. آنی‌یس واردا، که مادر موج نوی سینمای فرانسه لقب گرفته،
2. رخشان بنی‌اعتماد، که به او صدای مستقلِ زن ایرانی لقب داده‌اند،
3. کلویی ژائو، که چهرهٔ نوگرای سینمای آمریکا است،
… و آنا لی‌لی امیرپور، که روایتگرِ حضور زنان در ژانرهای متفاوت است.

در بخش چهارم این مرور، سراغ سینمایِ «آنالی‌لی امیرپور» می‌رویم و دو اثر بلنداو، «دختری شب‌هنگام تنها به خانه می‌رود»، و «گروه بد»، را بررسی می‌کنیم؛ البته خانم امیرپور چند فیلم کوتاه مثل خودکشی کوچک دارد که نامزد بهترین فیلم کوتاه در جشنواره فیلم ادینبورگ بوده و سایر فیلم‌های کوتاهش، پشمالو (۲۰۱۱)، کتاب (۲۰۱۰) عشق واقعی (۲۰۱۰) و تو (۲۰۰۹) که موزیک ویدئو است و در آن‌ها هم نقش زنان، بسیار محوری و برجسته است.
آنا لی‌لی امیرپور، فیلم‌سازی ایرانی/آمریکایی است. او  یکی از نمونه‌های نادر در میان زنان سینماگر است که توانسته با زبانی فرامتنی و جسورانه، بازنمایی زن را به قلب ژانرهای مردانه مانند: وحشت، خون‌آشامی، پست‌مدرن، و سایبرپانک وارد کند.
او در آثارش به‌جای اینکه زن را در قالب «قربانی»، «مادر»، یا «مظلوم» به تصویر بکشد، زنانی را خلق می‌کند که نه فقط کنش‌گر، که ترسناک، رازآلود و گاه هیولا هستند.
A Girl Walks Home Alone at Night
(دختری شب‌هنگام تنها به خانه می‌رود),
داستان دختری خون‌آشام است با پوششی سیاه، در شهری خیالی به نام «باد سیتی» او شب‌ها در کوچه و خیابان پرسه می‌زند و به‌دنبالِ مردان آزارگر است، اما هرگز به‌عنوان هیولا معرفی نمی‌شود. در فضایی که همه انتظار قربانی بودن او را دارند، او دختر قاتلی است که برای نجات خودش نیست.

دختری شب‌هنگام تنها به خانه می‌رود

امیرپور با استفاده از فرم فانتزی و سیاه‌وسفید، ساختارهای عرفی ایران مثل پوشش سیاه، تنهاییِ شبانهٔ زن‌ها و سلطه مردانه را زیر سؤال می‌برد.
آنالی‌لی با چرخش در کلیشه‌ها، به زن قدرتی هیبریدی می‌بخشد که هم ترسناک است، هم رهایی‌بخش.

The Bad Batch
گروه بد(۲۰۱۶)
این فیلم داستان دختری است که به جامعه‌ای دیستوپیایی (جامعه یا سکونت‌گاهی خیالی که معمولا در داستان‌های علمی تخیلی وجود دارد و در آن، ویژگی‌های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند)، تبعید شده و باید برای زنده ماندن بجنگد.
فیلم دارای فضایی آمیخته از خشونت، انزوا، بی‌قانونیاست که قدرت بدنی زن در آن نه کارکردِ اُبژهٔ جنسی است و نه موجود لطیف، بلکه موجودی است که مرزهای بقا را بازتعریف می‌کند.
از ویژگی‌های سینمای امیرپور می‌توان به تلفیقِ سبک‌های ژانری مثل (ترس، فانتزی، علمی/تخیلی) با فضای خاورمیانه‌ای اشاره کرد. او با زیرسؤال بردنِ مفاهیم قدرت و جنسیت و خلق فضاهایی بدون مرکزیت اخلاقی، تمرکزش روی زنانی است که به‌جای قربانی بودن، کنترل و قدرت را در دست می‌گیرند.

گروه بد

سینمای آنا لی‌لی امیرپور، برخلاف فضای سانسورشدهٔ سینمای ایران، با بهره‌گیری از آزادی هنری در غرب، روایت زنانه را وارد حریم‌هایی کرده که پیش از آن به‌کلی ممنوع بوده‌اند. او در فیلم‌هایش نشان داده که حتی در دل خون، شب، و ترس، زن می‌تواند خودِ روایت باشد، نه فقط بخشی از آن.