در این مرور اشاره داشتم که نگاهی به آثارِ چهار فیلمساز زن و تأثیر آنها در بازنویسی چهره زن در سینما خواهیم انداخت. سینما برای بیش از یک قرن، مکانی برای روایتها بوده، اما چه کسی روایت میکند؟
در طول دههها، زنان غالباً موضوع روایت بودهاند، نه صاحب آن. اما هر زمان زنی دوربین در دست گرفت، امکان شکلگیریِ نوع تازهای از حقیقت فراهم شد: حقیقتی که زن دیگر ابژه نیست، بلکه او نویسنده، کارگردان و صاحب نگاه است.
در این مقاله، سراغ چهار زن فیلمساز رفتهایم که هر یک، با زبان و فضایی خاص، مسیر سینما را تغییر دادهاند:
1. آنییس واردا، که مادر موج نوی سینمای فرانسه لقب گرفته
2. رخشان بنیاعتماد، که صدای مستقلِ زن ایرانی است
3. کلویی ژائو، چهره نوگرای سینمای آمریکا
4. آنا لیلی امیرپور، که روایتگرِ حضور زنان در ژانرهای متفاوت است.
در بخش سوم این مرور، سینمایِ گلویی ژائو را بررسی میکنیم: زن، جاده، تنهایی، و معنا،
v
«کلویی ژائو»، فیلمساز چینیالاصل مقیم آمریکاست که بهخاطر ساختِ فیلمهایی با ریتم آرام، شخصیتهای واقعی و فضای مستندگونه، نگاه تازهای به سینمای معاصر جهان بخشیده. او موفق شد با فیلم Nomadland در سال ۲۰۲۱ اسکارِ بهترین کارگردانی را دریافت کند. دومین زنی که در تاریخ اسکار به این جایگاه رسیده است. اما اهمیت ژائو فقط در افتخاراتش نیست، بلکه در نحوهای است که زن را نه در قاب کلیشه، بلکه در دل جهانِ طبیعت و سفر بهتصویر میکشد.
Nomadland
– ۲۰۲۰
• شخصیت اصلی: فرن (با بازی فرانسیس مکدورمند)، زنی است که پس از بحران اقتصادی، زندگیش را در جاده ادامه میدهد.
زنی که خانهای ندارد، اما گم نشده؛ زنی تنها که دچار افسردگی و انزوا نیست.
کارگردان دوربینش را با این زن همسفر میکند و ما در طول فیلم با زوایای شخصیتی او همراه میشویم؛ او در این فیلم نه قصد دارد حس دلسوزیِ ما را تحریک کند و نه با اگزجره او را به نمادی از مقاومت و قهرمان تبدیل کند؛ او فقط انسانی است که راه خودش را میرود.
فیلم در سکوتهایش در فضاهای خالی و در تعامل زن با طبیعت، زبان تازهای برای تنهایی و بازسازی خلق میکند.
او اینجا کنشگری خاموش و درونگراست، نه قهرمانی کلاسیک است و نه یک قربانیِ له شده و دراماتیک.
The Rider
– ۲۰۱۷
در این فیلم، «ژائو» داستانِ گاوچران جوانی را روایت میکند که پس از آسیب جدی، باید معنای زندگیاش را بازتعریف کند، هرچه شخصیت اصلیِ فیلم مرد است، اما حضور زنان در این فیلم بر پایه همدلی، مراقبت و سکوتی معنادار و عمیق، ساخته شده است.
فیلمساز، عمداً مرز جنسیتی روایت را باز میکند و به زنان اجازه میدهد حضورشان را بدون صدای بلند، اما با تاثیر عمیق ایفا کنند.
ویژگیهای فیلم در درجه اول، استفاده از بازیگران غیرحرفهای و تلاش برای ترکیبِ مستند و داستانی و حذفِ روایتهای پر از اتفاق است، بویژه آنکه تمرکزِ او بر زندگی روزمره و معنا در جزییات فیلم را به اثری ماندگار تبدیل کرده است.
«کلویی ژائو» تلاش کرده زن را از صحنههای پرسروصدا و نگاههای پراغراق جدا کند و به زیباییُ زیستن در حاشیه نگاه دارد. زن در سینمای ژائو، بیشتر «فلسفهزیستن» است تا فقط یک شخصیت.
****در بخش چهارمِ این مرور، سراغ آنا لیلی امیرپور میرویم، کارگردان ایرانیالاصل آمریکایی که با زبانی بصری و فانتزی، نگاه زنانه را به دل ژانر وحشت و داستانهای خونآلود برده است…
(ادامه دارد)