Skip to main content

▪️روزهای ثبت نام مدارس است، و من به تازگی فیلم بسیار ارزشمندی را دیده‌ام که انگار وصف حال ما و بسیاری از کودکان این سرزمین در همین روز و روزگار است.
توصیه می‌کنم تماشای فیلمِ «رادیکال» ساختهٔ کریستوفر زالا را از دست ندهید. کاش همه این فیلم را ببینند؛ از وزیر و مدیران و مسئولانِ آموزش و پرورش گرفته تا همهٔ معلمان و مربیان و…

🔷 آثار متعدد و ارزشمندی با مضمونِ تعلیم و تربیت و بر علیهٔ نظمِ حاکم، در سینمای جهان و حتی ایران، ساخته شده؛  «رادیکال» نمونهٔ تازه‌ای است و بسیار خوش‌ساخت، محصول مکزیک (۲۰۲۳) که جوایز متعددی در جشنواره‌های سینمایی کسب کرده، از جمله جایزهٔ جشنوارهٔ معتبر ساندنس.

رادیکال

▪️این فیلم یادآوری می‌کند که می‌شود تسلیمِ نظامِ غلط نشد و برای اصلاح تلاش کرد. انتخاب با ماست؛ تک‌تکِ ما.

▪️روز تولد من در شناسنامه، ۲۸ مرداد است، در حالی که واقعاً هشتم شهریور به دنیا آمدم (بنا به سنت قدیم، در صفحهٔ اول قرآن قدیمیِ مادربزرگ، این تاریخ ثبت شده). مطمئنم پدرم به خاطر احساسات شاه‌دوستانه و تقارن با روز کودتا  علیه مصدق این روز را برای ثبت در شناسنامهٔ اولین فرزندش انتخاب نکرده بود! نه اهل سیاست و این حرف‌ها بود و نه گرفتاری‌های زندگیِ روزمره‌اش اجازه می‌داد توجهی به این‌جور مناسبت‌های -درواقعْ زشت و شرم‌آورِ- تاریخی داشته باشد. اما روایت است که فکر می‌کردند برای ثبت نامِ به‌موقع در مدرسه، بهتر است یا لازم است تاریخِ رسمیِ تولدم قبل از اول شهریور باشد.

▪️هیچ‌وقت علت نگرانیِ کذاییِ والدینم را بابتِ احتمالِ عقب ماندنِ من از کاروانِ تحصیلِ علم و دانش! و اقدام به ثبت‌نامِ هرچه سریع‌تر در مدرسه را نفهمیدم، اما به هرحال مدارج تحصیلی را با موفقیت تا “انقلاب فرهنگی”!!! و اخراج از دانشگاه طی کردم! و همیشه  از آن دوران به عنوان بهترین سال‌های زندگی‌ام یاد می‌کنم؛ هرچند حالا می‌فهمم که نظام آموزش و پرورشی که در آن به‌اصطلاح تربیت شدم و دانش آموختم، چه ایرادات اساس و بنیادینی داشت و گویا در این روزگار، صدچندان هم شده است.

▪️طی چند سال گذشته، به استناد آمار رسمی و غیر رسمی، میزان ترک تحصیل دانش‌آموزان در مدارس ایران، به‌ویژه در مناطق محروم و گرفتارتر در شرایط وخیم اقتصادی، افزایش نگران‌کننده‌ای داشته. جمعیتِ مشهودِ کودکانِ کار، جلوه‌ای نگران‌کننده و ناشی از فقرِ رو به گسترش در جامعه است.

مدرسه‌ای در شهر خاش، استان سیستان و بلوچستان.

▪️از طرف دیگر با توجه به جمعیت مهاجران و پناهجویانِ افغان، درصد بالایی از فرزندان آنان یا اصلاً از امکان تحصیل محرومند، یا از این نظر در شرایط بسیاری سختی قرار دارند (تا سال‌ها بر اساس مقررات ظالمانه‌ای مطلقاً اجازهٔ تحصیل نداشتند). این محرومیتِ تلخ و ناعادلانه، در مورد دخترانِ مظلومْ مصداق بیشتری دارد. حالا هم که با اخراج گسترده آنان از ایران، در شرایطی وحشتناک و جهنمی زیر سلطهٔ رژیم ارتجاعیِ طالبان، حقِ تحصیل (شاید در حدی بسیار ابتدایی) از آنان سلب شده است.

دانش‌آموزانِ یک مدرسهٔ جهادی در افغانستان.

▪️از دانش‌آموزان و دانشجویانِ غزه چه می‌شود گفت؟ رژیم نژادپرستِ  اسرائیل آنان را -در مقیاسِ هزاران نفر- با هدف نسل‌کُشی، نه فقط از تحصیل که بی‌رحمانه از ادامهٔ زندگی محروم می‌کند…. و ما این جنایتِ آشکار را نظاره می‌کنیم و همین! شرم‌آور است.

دو دانش‌آموزِ فلسطینی در بقایای مدرسه‌ای در غزه.

▪️هیچ‌وقت تصور کرده‌ایم که چه استعدادهای کم‌نظیری در این میان از دست رفته و می‌روند؟ جامعه از وجود چه دانشمندان و هنرمندان و انسان‌های مفید و تأثیرگذاری برای پیشرفت و توسعهٔ نسل‌ها محروم می‌ماند؟

▪️همان‌طور که در ابتدا نوشتم این وضعیت نه تنها ناشی از شرایط بد اقتصادی، بلکه حاصلِ ساختارِ معیوبِ قدرتِ سیاسی و مدیریتِ به‌شدت ناکارآمد در سطوح مختلف حاکمیت در همهٔ عرصه‌ها، از جمله در نظام آموزش و پرورش است.

▪️از یاد نبریم توران میرهادی و بسیاری کارشناسانِ دلسوز را که برای اصلاح این نظام چه تلاش‌ها کردند و حکومت اسلامی بلافاصله پس از استقرار، مانع تداوم فعالیت‌شان شد. از مدرسهٔ «فرهاد» فقط نامی باقی است و خاطرات چند نسل و البته کوله‌باری از تجربه‌های موفقِ عملی که از دست رفته است. خوشبختانه اما همچنان مربیانِ شریف و آگاهی در گوشه و کنار میهن‌مان هستند که از پا ننشسته‌اند و به سهم خود تلاش‌هایی می‌کنند.