Skip to main content

فیلم کارآموز بدون تردید بهترین فیلمی است که علی عباسی ساخته و شگفت انگیز است که این فیلم از طرف کشور دانمارک برای اسکار معرفی نشده که دلیلش می‌تواند احتیاط و ترس دولت دانمارک و هیات انتخاب اسکار در آن کشور از عکس العمل ترامپ باشد چرا در زمان معرفی فیلم انتخابی دانمارک به آکادمی اسکار شانس انتخاب دونالد ترامپ به عنوان ریاست جمهوری آمریکا بسیار زیاد بود  این فیلم می‌توانست دردسرهای سیاسی بین دو کشور پیش بیاورد، چنانکه ترامپ تا توانست کوشش کرد که جلوی نمایش این فیلم را در امریکا و بقیه نقاط جهان بگیرد . به همین علت نیز بود که فیلم نتوانست از نمایش گسترده‌ای در امریکا بهره‌ مند شود و حتی ارزش‌هایش شناخته نشد. به جای شناخت ارزش کار علی عباسی به عنوان خالق این فیلم ، نامزدی‌های جوایز این فیلم روی دو بازیگر اصلی آن متمرکز شد.  علی عباسی با هوشیاری و ذکاوت با تکیه دقیق بر حقایق و نقل صادقانه اتفاقات، دوران جوانی ترامپ را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه یک انسان تبدیل به یک هیولا می‌شود.  به خصوص نقش روی کوهن وکیل شارلاتان و پشت هم انداز ترامپ را در پرورش او  به خوبی به نمایش می‌گذارد. روی کوهن سه نصیحت به ترامپ جوان می‌کند،  یکی اینکه هرگز شکست را نپذیر، حتی وقتی که آشکارا شکست خورده ای، دوم اینکه همیشه به دروغگویی بپرداز و هرگز حتی در حتی در صورت فاش شدن دروغت به آن اعتراف نکن و آخر اینکه همیشه مشغول حمله به دیگران باش حتی اگر هیچ دلیلی برای حمله‌هایت نداشته باشی

کارآموز سندی است برای اینکه علی عباسی چه خوب بلد است که با بازیگران کار کند و از آنها نتایجی استثنایی به دست آورد چنانکه در این فیلم سباستین استن در نقش ترامپ چنان فرو می‌رود که کاملاً بازیش را قابل باور می‌سازد و به خوبی تحول شخصیت ترامپ را و تبدیلش به هیولایی را نشان میدهد، هیولایی که با خونسردی و بی‌اعتنایی شاهد نابودی مرشدش روی کهن می‌شود. و جرمی استرانگ که به خوبی از عهده ایفای نقش دشوار روی کوهن برمی‌آید و با چهره اش و حرکات بدنش پلیدی های این شخصیت را به تماشاگر منتقل میکند. بازی دیگر بازیگران فیلم نیز بسیار تحسین برانگیز است همچون بازی بسیار خوب ماریا باکلوا در نقش ایوانا ترامپ و به همین دلیل است که با وجود کوشش برای بی‌اعتنایی عمدی به این فیلم بازیگرانش نامزد جوایز متعددی شده‌اند

سبک بصری این فیلم یادآور کلاسیک‌های «هالیوود معاصر» مانند «کابوی نیمه‌شب» و «راننده تاکسی» است. اما با پیشروی داستان و تمرکز بیشتر بر زوال اخلاقی، «کارآموز» عمدا حال و هوایی شبیه به ویدیوهای تلویزیونی سینما-حقیقت دهه ۱۹۸۰ را پیدا می‌کند. بااین‌حال، برای عباسی، نقطه ارجاع اصلی فیلمی با فضایی کاملاً متفاوت از «کارآموز» اثر پر شکوه و اشرافی استنلی کوبریک از قرن هجدهم بری لیندون است.  

در حالی که ترامپ و کوهن، با شخصیت‌های خشن و لمپن شان، به نظر می‌رسد فرسنگ‌ها از اشراف‌زادگان اروپایی نجیب‌زاده‌ی فیلم کوبریک فاصله دارند، خودعباسی می‌گوید که او و فیلم‌نامه‌نویس اش، گابریل شرمن، شباهت‌های بسیاری بین ترامپ و شخصیت فرصت‌طلبی که رایان اونیل نقش اش بازی کرده است، یافته‌اند.  

عباسی میگوید: برخی شباهت‌های واقعاً جالب بین دو فیلم وجود دارد. نکته قابل توجه درباره‌ی صعود و سقوط ردموند بری این است که او جاه‌طلبی مشخصی ندارد؛ فقط می‌خواهد که از نردبان ترقی بالا برود. او یک نردبان‌نورد است. و من همین احساس را درباره‌ی دونالد جوان داشتم  

آنچه بیش از همه عباسی را در فیلم کوبریک مجذوب کرده، نحوه‌ی تلاقی جاه‌طلبی ردموند بری با سازوکارهای سیاسی و اقتصادی زمانه‌اشاست، موضوعی که  آن را در داستان ترامپ نیز بسیار مرتبط می‌بیند.  

عباسی میگوید: آنچه که در “بری لیندون” دوست دارم این است که کوبریک به جای آنکه به دوران کودکی او بپردازد و نشان بدهد که پدری سخت‌گیر داشته و مادری مهربان، بیشتر به سیستم می‌پردازد. ابرای کوبریک این مرد مثل توپی در یک دستگاه پین بال است که درون سیستم سیاسی-نظامی آن دوران اروپا به این‌سو و آن‌سو پرتاب می‌شود. این موضوع در “کارآموز” هم کاملاً صدق می‌کند. در مسیری که ترامپ و روی کوهن طی می‌کنند، شاهدیم که چطور می‌توانند سیستم سیاسی و حقوقی را به نفع خودشان مدیریت و دستکاری کنند

هیچ‌ کدام از ما  در زمان ساختن فیلم این فضای سیاسی بسیار پرتنش و قطبی‌شده‌ای که در حال حاضر در ایالات متحده وجود دارد پدید نیامده بود، بهمین علت توانستیم بیشتر بر روی فیلم به عنوان یک فیلم قصه ای بر مبنای تحلیل یک شخصیت و یک رابطه‌ای تمرکز کنیم تا یک ساختن بیانیه سیاسی تصویری 

برای عباسی، تمام انتخاب‌های سینمایی از خود ترامپ به عنوان یک شخصیت ناشی می‌شدند نه از یک  پیش قضاوت در باره او. این شامل تصمیم جسورانه‌ای بود برای تغییر از یک ظاهر بافت‌دار و الهام‌گرفته از فیلم‌های کلاسیک نوین هالیوود در نیمه اول فیلم به سبک تصویری فیلم های خبری در نیمه دوم. عباسی میگوید: معمولاً در فیلم‌هایی که به یک دوره تاریخی می پردازند مردم به دنبال این اند که فضا ها کاملا واقعی به تصویر کشیده شوند، به‌ویژه فضای شهرهایی مثل نیویورک. اما دغدغه من این فضا سازی وفادارانه نبود، چون در نهایت این یک فیلم درباره خیابان‌های نیویورک نیست؛ فیلمی است درباره یک  شخصیت‌و  تحول او

“در توضیح بیشتری در مورد روش ساخت کارآموز علی عباسی میگوید: در دهه ۱۹۷۰ دونالد ترامپ هنوز اصالت و معصومیتی داشت و برای همین هم ما با روش فیلم های کلاسیک دنبالش می کردیم، ولی وقتی در فیلم به دهه هشتاد میرسیم، آن زمانی که ناگهان فحاش و پرخاشگر می شود و فضای اطرافش تصنعی به نظر می‌رسد، تضادی را در سبک تصویری فیلم شاهد میشوید. همه مدارکی ما از زندگی آن دوران ترامپ داشتیم تعدادی کاست وی اچ اس بود که تصمیم گرفتیم سبک تصویری فیلم را به کیفیت و ظاهر وی اچ اس تغییر دادیم. از آنجا که بودجه کار در نیویورک را  نداشتیم، در تورنتو فیلمبرداری میکردیم و این تغییر سبک باعث شد که توجه به مکان فیلمبرداری نرود

فیلمبرداری «کارآموز» با استفاده از نورپردازی ملایم و رنگ‌های گرم، فضایی نوستالژیک و در عین حال پر تنش ایجاد کرده است. موسیقی متن نیز با انتخاب قطعات متناسب با دوره زمانی فیلم، به تقویت احساسات و تنش‌های درونی شخصیت‌ها کمک کرده است.

کارآموز پس از نمایش در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴، با واکنش‌های متفاوتی مواجه شد. برخی منتقدان ضمن تحسین بازی‌های بازیگران ، فیلم را اثری تأمل‌برانگیز دانستند.

یک پاسخ بگذارید