هیأت داوران سینما بدون مرز برندگان جایزه Bridging The Borders Award (پلی برفراز مرزها) را در جشنواره بینالمللی فیلم لوکاس برای دوستداران جوان سینما در آلمان در سال ۲۰۲۵ اعلام کرد. فیلم مستند دخترها گریه نمیکنند Girls Don’t Cry ساخته زیگرید کلاوسمان و لینا لوزیته برندهی جایزه اول شد و جایزهٔ افتخاریِ این دوره به فیلم اولیویا و زلزه نامریی OLIVIA AND THE INVISIBLE EARTHQUAKE به کارگردانی ایرنه ایبورا ریزو تعلق گرفت.
این جایزه توسط بنیاد سینما بدون مرز اهدا میشود است.
کیلی بجِر، یکی از اعضای هیأت داوران، اسامی برندگان را در پیامی ویدیویی که در مراسم اختتامیه جشنواره پخش شد، اعلام کرد: “این جشنواره فراتر از یک رویداد سینمایی است، جشنِ روایتهایی است که با نسلی سخن میگویند که نه تنها وارث جهاناند، بلکه آیندهی آن را دگرگون خواهند کرد. ما هر سال، با حمایت مالی این جایزه را به فیلمی اهدا میکنیم که روح «عبور از مرزها» چه فرهنگی، جغرافیایی، سیاسی یا نسلی را در جهت پیوند و درک متقابل میان مردم جهان منعکس کند. امسال، این جایزه به مستند عمیق و تأثیرگذار Girls Don’t Cry تعلق میگیرد. این فیلم زندگی شش دختر جوان را دنبال میکند و با نگاهی صمیمی، چالشها، تردیدها و رؤیاهایی را که مسیر گذار از کودکی به بزرگسالی را شکل میدهند، به تصویر میکشد. از خندهها و دوستیها تا لحظات غم و تردید، فیلم نوری میافکند بر شجاعتی که برای یافتن مسیر شخصی در جهانی که میخواهد بگوید “چه باید بود”، لازم است. این فیلم روایتی میانفرهنگی و جهانی از تجربهی زنان و دختران است — بازتابی از تبعیض جنسیتی و خشونت، و همزمان، ستایشی از مبارزه مشترک برای برابری و حق تعیین سرنوشت. فیلم با بیانی شاعرانه نشان میدهد چگونه دختران در جهانی سرشار از پدرسالاری و کلیشههای جنسیتی رشد میکنند، موضوعی که نقشی حیاتی در دوران کنونی که نبرد برای حقوق زنان در بسیاری از نقاط جهان جریان دارد.
علاوه بر این، هیأت داوران جایزهٔ افتخاری خود را به انیمیشن خلاقانه و تأثیرگذاراولیویا و زلزه نامریی اهدا میکند. اثری که با ترکیبی از طنز و احساس، داستان دختری از خانوادهای طلاقگرفته و مادری منزوی را روایت میکند که در محلهای فقیرنشین زندگی میکنند. اولیویا و برادر کوچک با کمکِ زنی اهل گامبیا و فرزندانش، با مهربانی و انسانیت، معنا و استقامت را در زندگی میآموزند؛ پلی میان طبقات، فرهنگها و قومیتها میسازند؛ پلی که هم الهامبخش است و هم انسانی.”

کیلی بجِر
زیگرید کلاوسمان، یکی از کارگردانان Girls Don’t Cry که در جشنواره حضور داشت، در سخنرانی پذیرش جایزه گفت: “سلام به دوستان عزیزم در سینما بدون مرز. من اکنون در سینمایی در فرانکفورت ایستادهام؛ همین چند دقیقه پیش وارد سالنی شدم که چند کلاس مدرسه در حال تماشای فیلم Girls Don’t Cry بودند. من کارگردان فیلم هستم و از صمیم قلب از شما برای این جایزهی شگفتانگیز تشکر میکنم — هرگز انتظار دریافت چنین افتخاری را نداشتم. واقعاً خوشحالم و میتوانم بگویم از هیجان میخواهم گریه کنم؛ میتوانید ببینید که موهای تنم سیخ شده! این جایزه برای من و همه ما بسیار ارزشمند است.”

زیگرید کلاوسمان
«زیگرید کلاوسمان» از سال ۲۰۰۳ به عنوان مستندساز فعالیت میکند و به همراه همسرش شرکتی را بنیان گذاشته اند که محور اصلی تولید فیلم براساس مسائل نوجوانان است. او برنده جایزه فرهنگیِ شهر لودویگزبورگ است و از سال ۲۰۱۵ به عنوان حامیِ انجمن حمایت از کودکان اشتوتگارت فعالیت میکند. کلاوسمان که در شهر فورتوانگن در جنگل سیاه متولد شده خود را «فرزند سوم از هفت کودک» مینامد و میگوید در خانهای بزرگ شده که از نظر مادی فقیر، اما سرشار از شادی و مدارا بوده، تجربهای که پایه علاقهاش به هنر و کودکان را در بزرگسالی شکل داده است.
لازم به یادآوری است که (بنیاد سینمای بدون مرز)، برای پنجمین بار این جایزه را در جشنواره لوکاس اهدا میکند.
داوران جایزه پلی برفراز مرزها
«کیلی بجِر» فعال فرهنگی و بنیانگذار یک نهاد بازاریابی اجتماعی که بر حمایت از فیلمهای مستقل و داستانهایی با تأثیر اجتماعی تمرکز دارد. او بیش از پانزده سال است که با طراحی کمپینهای فرهنگی، فیلمسازان را در رساندن پیامهای انسانی و اجتماعی یاری کرده و با نهادهای گوناگون همکاری داشته است. علاقهٔ اصلی او استفاده از قدرت سینمای مستند برای پیوند دادن جوامع و ایجاد آگاهی انتقادی در تماشاگران است.
«رودریگو گارسیا مارکز،» فیلمساز و نویسندهٔ برجستهٔ اهل کلمبیا و مکزیک. او بیش از بیست سال است که در سینمای مستقل فعالیت دارد و فیلمهای تحسینشدهای چون «آلبرت نابس»، «مادر و فرزند»، «نه زندگی» و «فامیلیا» را کارگردانی کرده است. گارسیا در تلویزیون هم با ساخت سریالهایی چون «درمان» و کارگردانی اپیزودهای پرمخاطب شناخته میشود. موضوعات انسانی، روابط خانوادگی و روانکاویِ شخصیتها، همواره در مرکز آثار او بوده است.
«چاله نافوس» استاد پیشین دانشگاه و پژوهشگر سینما از تگزاس. او سالها در کالجهای مختلف زبان و مطالعات فیلم، تدریس کرده و سپس دپارتمان رادیو و تلویزیون و فیلم را در کالج آستین بنیان گذاشته است. او سالها مدیر برنامهریزیِ «انجمن فیلم آستین» بوده و در جشنوارههای مستقل فعالیت کرده است. نافوس با تمرکز بر آموزش، پژوهش و حمایت از فیلمهای هنری، نقشی پایدار در گسترش فرهنگِ سینمایی ایفا کرده است.
«شیرین سوهانی» هنرمند انیمیشن ایرانی و برندهٔ جایزهٔ اسکار برای فیلم کوتاه «در سایهٔ سرو» ساختهٔ مشترک با حسین مولایمی، تحصیلکردهٔ کارگردانی انیمیشن در تهران است و از سال ۲۰۱۲ در پروژههای حرفهای بهعنوانِ طراح، فیلمنامهنویس و کارگردان فعالیت میکند. آثارش با فضایی شاعرانه و نگاه اجتماعی همراهاند. فیلم دانشجویی او «بادبزن» نیز جوایز ملی و جهانی متعددی به دست آورد و جایگاه او را بهعنوان یکی از استعدادهای مهم انیمیشن تثبیت کرد.
«عباس یاری» عباس یاری، روزنامه نگار و منتقد سینمای ایرانی در سال ۱۳۵۴ بعد از طی رشتهٔ تصویربرداری در مدرسهٔ تلویزیون و سینما، به تلویزیون پیوست و در شبکههای اول، دوم و آموزشی، عضو گروه تصویربرداران بود. او دورههای نورپردازی را زیر نظر زندهیاد منوچهر شمسایی و دورهٔ زبان انگلیسی را زیر نظر استادانی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در دانشکدهٔ فوق لیسانس تلویزیون، طی کرد. یاری فعالیت روزنامه نگاری را از اوایل دبیرستان با مجله صبح امروز، تهران مصور و روزنامه کیهان، آغاز کرد و بعدها دبیر صفحات سینمایی مجله اطلاعات هفتگی و خبرنگاری مجله ستاره سینما روزنامه اطلاعات و روزنامه آیندگان ادامه داد. او در سال ۱۳۶۱ یکی از بنیانگذارانِ مجله سینمایی فیلم و به دنبالش کتاب سال سینمای ایران و مجله فیلم اینترنشنال (بهزبان انگلیسی) بود که انتشار فیلم، تا اسفند سال ۱۳۹۹ ادامه داشت و از اردیبهشت ۱۴۰۰ یکی از دو بنیانگذارِ مجله فیلم امروز بود که تا تابستان ۱۴۰۳ ادامه یافت. یاری در سال ۶۷ یکی از بنیانگذاران انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران بود. او چند سالی یکی از اعضای شورای طرح و برنامهٔ موزه سینمای ایران بود و در حال حاضر به همراه حسن تهرانی سینمای بدون مرز یک نشریه جدید فیلم آنلاین ایرانی را بنیاد گذاشته است. یاری همچنین دبیر جشن صد سالگی سینمای ایران بوده و چند دوره اهدای جوایز به فیلمهای سالِ سینمای ایران را برنامهریزی و کارگردانی کرده است.
«حسن تهرانی» حسن(بیژن) تهرانی که شصت و سه سال پیش و در هفده سالگی نخستین نقد سینمایی اش را به چاپ رساند، در ایران برای نشریات متعددی مقاله های سینمایی نوشته و طی بیست سال کار در تلویزیون ایران، بیش از دویست فیلمِ قصهای و مستندِ کوتاه ساخته و مجموعهٔ پرمخاطبِ «علی کوچولو» کار اوست. تهرانی، پس از مهاجرت به آمریکا هشت سال برای نشریهٔ معتبرِ انیمیشن «Animation Magazine» نقد و مقاله نوشته و در دانشگاهها به تدریس تاریخ سینما و فیلمنامهنویسی مشغول بوده است. حسن تهرانی از سال ۲۰۲۵ با همکاری عباس یاری نشریه آنلاینِ «سینمای بدون مرز» را بنیان گذاشته و برای روزنامههای اعتماد، شرق و مجلههای فیلم، فیلم امروز و دنیای تصویر و نشریاتی در ترکیه و استرالیا مقالات سینمایی نوشته است. حسن تهرانی از داوران هشتاد و سومین دورهٔ گلدن گلوب است و عضو فدراسیون جهانی منتقدین فیلم Fipresci است و سه جشنواره سینمایی را نیز اداره میکند.
جایزه Bridging the Borders به فیلم GIRLS DON’T CRY «دخترها گریه نمیکنند»، اهدا شد.

این فیلمِ به کارگردانی مشترک زیگرید کلاوسمان و لینا لوزیته، زندگی روزمره دخترانی از نقاط مختلف جهان را دنبال میکند. اثری دلگرمکننده و الهامبخش که پیام توانمندسازی را به بهترین شکل بر پردهی سینما منتقل میکند. «دختر بودن یعنی چه؟ و چه چیز دختران سراسر جهان را به هم پیوند میدهد؟» این فیلم زیبا در پی یافتن پاسخ این پرسشهاست. نانسی، نینا، شیلن، سینای، سلنا و پیج در کشورهای گوناگون و زیر شرایط بسیار متفاوت زندگی میکنند: شیلن همراه خانوادهاش از ایران گریخته و زندگی تازهای را در آلمان آغاز کرده است؛ نانسی در تانزانیا در یک سرپناه زندگی میکند تا از حق مالکیت بر بدن خود دفاع کند؛ سینای در کره جنوبی با معیارهای زیبایی و فشار عملکرد دست و پنجه نرم میکند. شش روایت دربارهی شجاعت، خودمختاری و مبارزه با تبعیض، و نیز جستوجوی جایگاهی برای خود در جهان. مستندی اپیزودیک برای همه هویتها.
داوران همچنین یک «دیپلم افتخار» هم به فیلم OLIVIA AND THE INVISIBLE EARTHQUAKE «اولیویا و زلزه نامریی» به کارگردانیِ ایرنه ایبورا ریزو،اهدا کردند.

فیلمهای ایرنه ایبورا ریزو، فیلمساز، فیلمنامهنویس و انیماتور استاپموشن اهل اسپانیا، تصویرهایی شاعرانه را با تعهد اجتماعی درهم میآمیزند. تازهترین فیلم او بر اساس رمان «فیلمِ زندگی» نوشتهی مایته کارانثا ساخته شده است. به گفتهی کارگردان: «ما همه یک ابرقدرت داریم: انتخابِ شیوهای که به زندگی پاسخ میدهیم. ما همیشه نمیتوانیم آنچه بر ما میگذرد را کنترل کنیم، اما میتوانیم نحوهی مواجههمان با آن را کنترل کنیم. وقتی پلیس مقابل در ظاهر میشود، همهچیز برای اولیویای دوازدهساله، برادر کوچکش تیم و مادرشان تغییر میکند: آنها از آپارتمانشان بیرون انداخته میشوند. برای محافظت از تیم در برابر واقعیت تلخ، اولیویا ماجرا را شبیه یک فیلمبرداری جلوه میدهد و او را در نقش اصلی میگذارد. در محلهی جدید، مادر به اندوهی عمیق فرو میرود و اولیویا ناگهان باید مسئولیتها را بر عهده گیرد. این انیمیشن، لحظههای غمانگیز و لحظههای سبکبال را با ظرافت ترکیب کرده و روایتی تأثیرگذار درباره فقر، بحرانهای عاطفی و شجاعتِ «کنار هم بودن» راخلق کرده، و بیانیهای پرقدرت در ستایشِ همبستگی و امید در روزگار دشوار.

