فیلم «بادکنک قرمز» ساختهٔ آلبر لاموریس، از آن دست آثار نادری است که در مرز خیال و واقعیت و در حد فاصلِ رؤیا و واقعنگری، میدرخشد. این فیلم کوتاه، شعری تصویریست دربارهٔ تنهایی، دوستی، و مرگِ معصومیت؛ و در عین حال سرودی است جاودانه در ستایشِ امید.

لاموریس بیآنکه سخنی بگوید، جهانی میسازد که هر قاب آن چون مصرعی از غزلِ زندگیست: «شفاف، ساده و لبریز از احساس…». در کوچههای خاکستری و غبارآلودِ پاریس، کودکی با بادکنکی سرخ همراه است؛ بادکنکی که نه تنها همسفر او، بلکه پژواک روحش است. در میان سنگینیِ روزمرگی، رنگ سرخ آن، نقطهای است از رؤیا و امید، همان چکهای از نور که در جانِ کودکی جا مانده است.
فیلم با زبانِ سکوت سخن میگوید؛ هر حرکتِ بادکنک، هر نگاهِ کودک، هر پنجرهٔ خاموش، به استعارهای بدل میشود از رابطهٔ میان انسان و آرزوهای شکنندهاش. اما در پایان، تیرِ حسادت و خشونت، بادکنک را میترکاند. این لحظه از فقدان شبیه مرگی شاعرانه است.

در آن انفجار کوتاه، گویی جهان برای ثانیهای نفسش را حبس میکند و ناگهان، از میان آسمانِ خاکستری، بادکنکهای بیشماری برخاسته و به پرواز درمیآیند؛ گویی ارواح مهربانِ خیال، برای سوگواریِ دوستِ از دسترفتهشان بازگشتهاند. لحظاتی بعد، در تصویری که از یاد نمیرود، بادکنکها کودک را با خود به آسمان میبرند، نه در مرگ، بلکه در جاودانگی. صحنهای که نه تنها پایان فیلم، بلکه آغازِ اسطورهای است از پیوندِ انسان و رؤیا.
لاموریس با کمترین ابزار و بیهیچ گفتار، به والاترین شکلِ شعر در سینما میرسد. دوربینش نه روایتگر، بلکه نغمهخوان است؛ نغمهای از ایمان به زیبایی، از عشق به زندگی در دلِ اندوه. «بادکنک قرمز» را نمیتوان تنها دید، باید حس کرد، باید در رنگِ سرخِ آن غوطهور شد، باید با بادکنک بالا رفت، و باید با ترکیدن آن، دل شکست. این اثر لاموریس جاودانه است چراکه در سادگیاش، حقیقتی نهفته است که گذر زمان از آن عاجز است: «عشق و رؤیا، هر دو فناپذیرند، اما یادشان، چون بادکنکهای سرخ، بر فراز شهر، تا ابد در آسمانِ سینما خواهند ماند..»

این فیلم شاعرانه، ساعت شش بعدازظهر پنجم آبان به همراه فیلم باد صبا، اثری دیگر از لاموریس، در سالن فردوسی به نمایش در میآید و طبق برنامه قرار است ارد عطارپور در مورد ویژگیهای آن صحبت کند.
آلبر لاموریس (Albert Lamorisse) فیلمساز، نویسنده و مستندساز فرانسوی، در سال ۱۹۲۲ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۷۰ در سانحهٔ سقوط هلیکوپتر، زمانِ فیلمبرداری در ایران درگذشت. او با فیلم کوتاه «بادکنک قرمز» (۱۹۵۶) به شهرت جهانی رسید و برای این فیلم جایزهٔ اسکار و نخل طلایِ کن را دریافت کرد. پیشتر نیز با فیلم «اسب سفید» (Crin-Blanc, 1953) روح طبیعت و معصومیت کودکانه را به زیبایی به تصویر کشیده بود.

آلبر لاموریس بر سر صحنه فیلمبرداری باد صبا
لاموریس در آثارش به سادگی، خیال و پیوند انسان با شعر زندگی وفادار ماند؛ حتی بازی مشهور «ریسک» (Risk) را نیز او ابداع کرد. مرگش در حین ساخت فیلم مستند «باد صبا» (Le Vent) در ایران، پایانی بود برازندهٔ هنرمندی که عمرش را در تعقیب پرواز و رؤیا گذراند…

