Skip to main content

فیلمِ «صدای هند رجب» ساختهٔ “کوثر بن حنیه” از همان لحظهٔ نخستِ نمایش، در جشنوارهٔ (ونیز ۲۰۲۵)، بدل به یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی معاصر شد، فیلمی که با تشویقِ ایستادهٔ ۲۳ تا ۲۴ دقیقه‌ای در سالن اصلی جشنواره، رکوردی تاریخی را رقم زد و به‌سرعت به کانونِ بحث‌های سینمایی، سیاسی و اخلاقی بدل شد. موضوع فیلم بسیار ساده اما در عین حال سهمگین است: «روایتِ آخرین دقایق زندگی هند رجب، دختر پنج ساله فلسطینی که در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴ در خودرویی که خانواده‌اش در آن هدف شلیکِ ارتش اسرائیل قرار گرفتند، زنده ماند اما در محاصرهٔ جنازهٔ بستگانش در میان رگبارِ بی‌امانِ گلوله‌ها، تنها ماند و در تماس تلفنی با هلال‌احمر فلسطین از نجات عاجز ماند…» صدای واقعیِ این کودک، که توسط مادرش برای استفاده در فیلم در اختیار سازندگان گذاشته شد، هسته اصلی اثر را تشکیل می‌دهد و این انتخاب، فیلم را از یک بازسازی دراماتیک به یک سند انسانیِ تکان‌دهنده بدل کرده است.

“کوثر بن حنیه” با هوشمندی، روایت را در یک مکانِ واحد متمرکز کرده است: مرکزِ تماسِ هلال‌احمر در رام‌الله. این انتخاب فرمی، تضادی میان صداهای اضطراب‌آلود کودک و چهره‌های درمانده امدادگران خلق می‌کند. فیلمساز از نمایش مستقیم خشونت پرهیز می‌کند، بقولِ هیچکاک: «یک درِ نیمه باز، از صد جنازه، ترسناک تر است»، اینجا هم کارگردان با صداها، مکث‌ها و نگاه‌های سنگین، تماشاگرش را در فضایی می‌نشاند که هیچ تصویر خونینی نمی‌تواند به اندازهٔ آن، اثرگذار باشد. خشونت از طریقِ فقدانِ تصویر، ملموس‌تر می‌شود و بارِ تراژیک داستان را دوچندان می‌کند. فیلم ترکیبی است از مستند و داستان‌پردازی که در اصطلاح «docufiction» نامیده می‌شود، جایی که واقعیت و بازسازی به هم گره می‌خورند و یک تجربهٔ سینماییِ جاندار و تاثیرگذار شکل می‌گیرد.

آنچه فیلم را فراتر از یک بازنمایی ساده قرار می‌دهد، بُعد اخلاقی و انسانی آن است. «صدای هند رجب» نه تنها سندی از یک فاجعهٔ انسانی، بلکه فراخوانی برای بازاندیشی در ارزش‌های جهانی است. فیلم نشان می‌دهد چگونه ساختارهای بین‌المللی و دیوان‌سالاریِ سیاسی قادر به نجات یک کودک نیست، چگونه انسانیت در میانهٔ بحرانِ سیاسی، بی‌دفاع می‌ماند و چگونه امدادگرانی که همهٔ تلاش خود را می‌کنند، در نهایت مغلوبِ ماشینِ جنگ می‌شوند. در حقیقت «صدای هند رجب» به جای یک فیلم ضدجنگ معمولی، بدل به یک بیانیه اخلاقی می‌شود، یک زنگِ هشدار برای وجدانِ جهانی. اگر صدای یک کودک در حال مرگ شنیده نشود و نجاتی برای او صورت نگیرد، دیگر چه چیزی از انسانیت باقی خواهد ماند؟

واکنش‌ها به فیلم گسترده و عمیق بود. منتقد گاردین آن را «یورش عاطفی، فوری و خردکننده» خواند، نشریه Vulture آن را قدرتمندترین فیلم جشنواره ونیز دانست، و در بسیاری از رسانه‌ها از جمله واشنگتن‌پست، وگ و ایندی‌وایر فیلم به‌عنوان اثری بی‌سابقه توصیف شد. با این حال پرسش‌های اخلاقی نیز مطرح شد. آیا استفاده از صدای واقعی کودکی در لحظات پایانی زندگی‌اش نوعی بهره‌کشی از تراژدی نیست؟ آیا بازسازی موقعیت و تبدیل آن به تجربه‌ای سینمایی به معنای عبور از مرزهای اخلاقی نیست؟ برخی منتقدان به این پرسش‌ها پرداختند اما در نهایت اکثریت بر این باورند که فیلم، حافظه جمعی و مقاومت در برابر فراموشی را تقویت می‌کند و احترام به یاد کودک را تضمین می‌کند.

از منظر تولید نیز «صدای هند رجب» جایگاه ویژه‌ای دارد. حضور تهیه‌کنندگان جهانی مانند برد پیت، واکین فینیکس، رونی مارا، آلفونسو کوآرون و جاناتان گلایزر به فیلم قدرتی دوچندان بخشید و همکاری استودیوهایی چون Film4 و MBC Studios به گسترش دامنه مخاطب کمک کرد. این فیلم نه تنها در جشنواره‌ها بلکه در سطح سیاسی و اجتماعی نیز بازتاب گسترده‌ای یافت. انتخاب آن به عنوان نماینده رسمی تونس برای بخش بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۶ نشان می‌دهد که اثر نه فقط در میان منتقدان بلکه در سطح سیاستگذاری فرهنگی نیز تأثیرگذار بوده است.

قدرت فیلم در جهانی‌سازی درد و رنج است. کاوتر بن حنیا توانسته است تجربه‌ای بومی و خاص را به سطحی جهان‌شمول ارتقا دهد. کودک فلسطینی در غزه در حقیقت هر کودکی در هر نقطه جهان است که قربانی خشونت و بی‌عدالتی می‌شود. فیلم این پیام را با شفافیت منتقل می‌کند که سکوت در برابر چنین فجایعی نه تنها خیانت به یک ملت بلکه خیانت به مفهوم انسانیت است. به همین دلیل است که واکنش‌ها به فیلم از محدوده سالن‌های سینما فراتر رفت و بدل به بحثی سیاسی و اخلاقی در رسانه‌های بین‌المللی شد.

فیلم همچنین نشان می‌دهد که چگونه سینما هنوز می‌تواند کارکردی بنیادی داشته باشد: ثبت حافظه، تحریک وجدان و بسیج احساسات انسانی. در جهانی که اخبار به‌سرعت فراموش می‌شوند، سینما قادر است لحظه‌ای را ماندگار کند، صدایی را جاودانه کند و خاطره‌ای را به تاریخ بسپارد. «صدای هند رجب» نه فقط یک فیلم که یک سند تاریخی است، یک یادبود برای کودکی که صدایش به گوش همه جهان رسید اما کمکی به او نرسید.

این اثر با شجاعت، بی‌پرده و بی‌هیچ تلطیفی، درد را به نمایش می‌گذارد. در عین حال با هوشمندیِ سینمایی، روایت را از دام سانتی‌مانتالیسم رها می‌سازد و به سطحی هنری و فلسفی ارتقا می‌دهد. پرسش‌هایی که فیلم مطرح می‌کند(از مرزهای اخلاقی در مستندسازی گرفته تا نقش هنر در تغییر اجتماعی)، از آن دست پرسش‌هایی است که تا سال‌ها ذهن مخاطبان و منتقدان را به خود مشغول خواهد کرد.

«صدای هند رجب» در نهایت فیلمی است که نه تنها در تاریخ سینمای خاورمیانه، بلکه در تاریخ سینمای جهان جایگاهی ویژه خواهد یافت. اثری که همزمان نقدی بر ساختارهای قدرت، ستایشی از شجاعت یک کودک، و فراخوانی برای بازسازی معنای انسانیت است. این فیلم نشان داد که سینما می‌تواند هنوز هم وجدان جمعی بشر را تکان دهد، می‌تواند به یادآوری بدل شود و می‌تواند صدای بی‌صدایان باشد. در جهانی که سرشار از تصاویر خشونت است، این فیلم به ما می‌آموزد که گاهی تنها یک صدا می‌تواند از هزاران تصویر رساتر باشد.