طی چند ماه گذشته، داوریِ سه جشنوارهٔ جهانی، موقعیتی درجه یک برایم پیش آورد برای دیدار از چند دوجین فیلمِ خوب از نقاط مختلفِ دنیا.
این فیلمها پنجرهای پُر رمز و راز را به روی بیننده باز میکرد، مثل سفری به خواب و رویا، بسیاری از آنها شاید شانس اکرانِ عمومی نداشته باشند اما سازندگانِ جوانِ هرکدام از این فیلمها، به گوشههای تاریکی از جامعهشان نور انداخته اند و زوایایی غیرکلیشهای از زندگی را در نقاط مختلف جهان روشن کردهاند.

هفتهٔ گذشته، جشنوارهٔ بینالمللیِ فیلمِ لوکاس در آلمان، فیلمهای انتخابیِ داورانِ خود را با اهمیت و شور و هیجان بسیاری معرفی کرد. خوشحال شدم که فیلمِ «دختران گریه نمیکنند» که فیلم انتخابیِ من در بین فیلمهای این دوره از جشنواره بود، از سوی داوران، به عنوانِ فیلمِ اول در بخشِ «پلی برفراز مرزها»، جایزهٔ اول را برد.

این تندیس، هر سال، به فیلمی اهدا میشود که توانسته باشد به لحاظِ فرهنگی، جغرافیایی و سیاسی، پلی برای پیوند و درک متقابل میان مردم جهان ایجاد کند. «دختران گریه نمیکنند» قصهٔ زندگیِ شش دختر جوان را دنبال میکند و با نگاهی صمیمی و غمخوارانه، چالشها، تردیدها و رؤیاهایی را که آنها با گذر از کودکی به بزرگسالی طی میکنند را به تصویر کشیده است. از خندهها و دوستیها تا لحظاتِ غم و تردید.
این فیلم نوری میتاباند به شجاعتی که آنها برای یافتنِ مسیری انسانی برای چه باید بودن، پیموده اند. این روایتِ فرهنگی از تجربه زنان و دخترانی میآید که از تبعیض جنسی و خشونت خسته اند و مبارزهای را به چالش میکشد که آنها برای برابری و حق تعیین سرنوشت خود، پیش گرفته اند. فیلم با بیانی شاعرانه نشان میدهد چگونه دختران در جهانی سرشار از پدرسالاری و کلیشههای جنسیتی رشد میکنند، موضوعی که نقشی حیاتی در دورانی دارد که نبرد برای حقوقِ زنان در بسیاری از نقاط جهان جریان دارد…

