حدود چهارده سال پیش بود که با فیلمی به سبک ” ادبیات جادوئی ” مارکــز برخوردم ، فیــلمی بنام ” مادینوســـا ” Madeinusa که در واقع همان Made In USA است که روی خیلی از کالاهائی که از آمریکا به پرو صادر می شود دیده میشود و بعضی روستائیــان که معنی آنرا نمی دانند ، نام فرزندانشان را با تلفظ اسپانیولی این عبــارت میگذارنـــد . Madeinusa ” مادنیوسا ” قصه ی دختری چهارده ســاله و از نژاد سرخپوســتان آمریکای جنوبی است که در دهکــده ی دورافتــاده در میان سلســله جبال کوردیـا بلانکــــــا Cordilla Blanca در پرو زندگی می کند. دراین دهکده رسم غریبی برپاست از ساعت سه بعداز ظهر جمعه مقدس Good Friday( درست همان ساعتی که حضرت مسیح بر روی صلیب جان داد ) تا یکشنبه عید پاک همه اهل دهکده آزادند تا هرآنچه را که دوست میدارند انجام دهند. اهل دهکده معتقدند که در طی این دو روز خدا مرده و نمیتواند ببیند که چه میگذرد و هیچ گناهی که دراین روزها انجام شود مستوجب عقوبتی نیست . ســالها میگــذرد و هرســاله مادینوسـا و خواهـرش ” چاله ” Chaleو پـــدرش ” دون کایو” Don Cayo و شهردار آغازگر این مراسم هستند که اغلب با همآغوشی پدر ” مادنیوسا ” با دخترانش ادامه میابد تا اینکه زمین شناس جوانی بنام سالوادورSalvador که اهل ” لیما ” ست گذارش به دهکده میافتد و با نحوه علم گرایش ، زندگی ” مادینوسا ” را عوض میکند و دختر جوان دیگر نمی تواند سنت های تحمیلی را بپذیرد.
پس از تماشای این فیلم شگفت انگیز ” مادینوسا ” که به زیبائی عناصر ادبیات جادوئی را به زبان سینمائی برگردانده بود تلفنی با کارگردان این فیلم ” کلودیا ایلیوسا “Claudia Ilosa گفتگویی داشتم و اورا بسیار باهوش و هنرمند و سرشار از انرژی و اندیشه های نو یافتم.قرار مصاحبه ای را گذاشتیم که هیچگاه انجام نشد.چون یا کلودیا گرفتار بود یا من. هفته پیش در انجام وظایف کرونایی به دیدار مادینوسا نشستم و چنان دوباره جذبم کرد که به کلودیا زنگی زدم و از ماهنامه فیلم گفتم و اینکه این مصاحبه به انگلیسی در سینمای بدون مرز در میاید و فارسی اش را برای ماهنامه فیلم می فرستم.
بدنیست بدانید که در دوهزار وشش متأسفانه کج سلیقگی اعضاء آکادمی که نامزدهای جایزه اسکار را بر میگزیند نگذاشت تا این فیلم زیبا راهی به مراحــل بعـدی جایزه اسکار بیابــد. البته ” مادینوسا ” بهمراه جایزه هیئــت داوران
فســتیوال فیلم ساندنـــسSundance Film Festival را در سال ۲۰۰۶ ، سه جایزه دیگر را نیز از فستیوال های جهانی نصیب خود کرده بود.
پس از ” مادینوسا ” بود که من همواره در جستجوی یافتن کار تازه ای از ” کلودیا ایلیوسا ” بودم تا اینکه کشور پرو فیلم بعدی اورا برای اسکال دوهزار و ده معرفی کرد که بازهم این فیلم راه بجائی نبرد. این فیلم که” Milk of Sarrow “ نام دارد ( که میتوان آنرا به ” شیر اندوه ” ترجمه کرد ، اما به نامی به محتوای فیلم عنوان ” شیر سوگواری ” را مناسب تر یافتم ) با صحنه ای شگفت آغاز میشد ، پیرزنی ” پروئی ” در بستر مرگ آخرین ترانه اش را می خواند ، ترانه ای در سوگواری زندگی خود که در آ« غصه تلخ جوانی خودرا بازگو میکند. آن زمان که چریک ها به او بزور تجاوز می کنند و آلت جنسی شوهر اورا که بقتل رسانده اند در گلویش فرو می کنند. دختر این زن ، Faista” فاسـتا ” که بارها و بارها در طول زندگیش قصه دهشتناک آن حادثه را از مادرش شنیده است ، حس وحشت مادر خودرا از دنیای بیرونی به ارث برده است و بنوعی زندگیش به سوگواری و ماتم گرفتن بر آنجه بمادرش گذشته میگذرد. عموی ” فاستا ” معتقد است که روح سوگواری از طریق شیر مادر در وجود دختر جوان لانه کرده است . ” فاستا ” در خانه پیانیستی که در کنسرت ها پیانو مینوازد کاری پیدا میکند ، اما با وجود برخورد با آدم های تازه نمیتواند غم خودرا که بدون آن زنده نمیماند رها کند و هر از چند گاه سری به خانه اش میزند ، جائیکه جسد مادرش را که هنوز بخاک نسپارده نگه داشته است اما سرانجام او سنوشتی تازه را برای خود رقم میزند.
تماشای ” شیرسوگواری ” دلنشین ولی دشوار ابود، چرا که تلخی اندوه ” ماگالی ” در وجود تماشاگر رخنه میکرد. فیلم بازی های کم نظیری دارشت و صحنه آرائی فیلم از سلیقه والای کلودیا ایلیوسا بهره میبرد.
گرچه اعضاء آکادمی بازهم نشان دادند که چقدر اسکار جایزه تجاری و سطحی است ، اما فستیوال بزرگی همچون فستیوال برلین دو جایزه Fireesci و خرس طلائی فستیوال را به ” شیر سوگواری ” اهداء کردند. این فیلم ده جایزه دیگر نیز از فستیوال های جهانی فیلم از سراسر دنیا دریافت کرد.
کلادیا در پانزدهم نوامبر ۱۹۷۶ در شهر لیما بدنیا آمده است . در آغاز کلادیا فیلم های تبلیغاتی میساخت و برای شرکت های پروئی و خارجی کار میکرد تا اینکه شرکت فیلمسازی خودرا بنام ” ولا فیلم ” Vela Films در شهر ” پرو ” بنیاد نهاد و نخستین فیلم سینمائی خود ” مادینوسا ” را ساخت . کلادیا در سال های اخیر در بارسلونای اسپانیا زندگی میکند. من همچنان دو کار اول این فیلمساز را به فیلم های دیگرش ترجیح میدهم.
حسن تهرانی : امیدوارم این دوران کرونایی زندگی سینمایی ات را متوقف نکرده باشد.
کلادیا ایلیوسا : دوران بسیار سختی ست و من صبح تا شب می نویسم و می نویسم.
حسن تهرانی : این سوال را ده سال پیش میخواستم بپرسم، ایده فیلم ” شیر سوگواری ” چگونه به ذهنتان آمد ؟
کلادیا ایلیوسا : دقیقا” نمیتوانم بگویم که در چه لحظه ای ایده این فکر درمن شکل گرفت . درآن زمان در زمینه نقش زنان و وضع زنان در دوره ای که تروریسم حاکم بود مطالعاتی میکردم در میان نوشته ها و شهادت های زنانی قربانی تروریسم موردی بود که به عارضه ای تحت عنوان ” شیرسوگواری ” اشاره میکرد. من به این فکر علاقمند شدم هر چند در باره این عارضه زیاد نمیدانستم . تصور اینکه مردم از طریق ترانه ها و ناخودآگاهشان با هم ارتباط برقار کنند بسیار جالب بود. برمبنای آنچه از دردها و زجرهای زنان اسیر جنگ میشناختم ترانه ی آغازین فیلم را نوشتم .
حسن تهرانی : این ترانه در طول فیلم نقشی اساسی دارد و در واقع بخش های مختلف فیلم را بهم پیوند میزند ، آیا این برداشت درستی است ؟
کلادیا ایلیوسا : بله ، من این ایده را در سرداشتم که مادری و فرزندی از طریق ترانه ای با هم ارتباط عمیق برقرار می کنند. دختر چنان ارتباطی از این طریق پیدا میکند که از طریق کلامی بشکل معمول چنین ارتباطی میسر نیست ، چون این ترانه جوهر درد وجود مادر را بیان میکند و هیچکس دیگر در خانواده نمی تواند باندازه دختر تحت تأثیـر این ترانه باشــد . اما آنچــه من میخواستم در بــاره این درد درونی ، که درد درونی سـرزمینم ” پرو ” بود انجام دهم ، این بود که نشان دهم میشود ازاین رنج رها شد و خودرا دوباره ساخت ، چنانکه دختر قهرمان فیلم شروع میکند ترانه های خودرا خواندن و اعتماد بنفس نداشته را در خود بوجود آوردن . من میخواستم نشان دهم که چگونه انسان برای توازن بخشیون میان آنچه که بوده و هست و میخواهد باشد تلاش میکند.
حسن تهرانی : : منقدان زیادی در تحسین از شما کارتان را به ادبیات جادوئی ربط میدهند ، دراین مورد چه میگوئید ؟
کلادیا ایلیوسا : عده بسیاری از تماشاگرانم علائم بیان جادوئی را در فیلم های من میایند . در واقع هنر به حیرت آوردن از طریق ایجاد شبهه در ذهن تماشاگر موفق میشود و اینکه برای بیننده تمیز میان تخیل و واقعیت دشوار باشد. همواره سمبولی هست که برآنچه تماشاگران واقعیت میانگارند مسلط میشود.
شـــیر ســوگواری “ Milk of Sarrow
کارگردان و نویسنده : کلادیا ایلیوسا Claudia Llosa
بازیگران : Magaly Solierماگالی سولیز درنقش فاستا
Susi Sanchez سوزی سانچز درنقش آیدا
Efrain Solisn افرین سولیس درنقش نوئه
تهیه کنندگان : کلودیا ایلیوسا ، انتونیو چاواریاس ، خوزه ماریا مورالس
فیلمبردار : ناتاشا برائیر
آهنگساز : سلما موتال
تدوینگر : فرانک گوتی پرز