راز ماندگاریِ یک ستاره…
این نکته کاملا درست است که عمر بازیگری در سینما، تاتر و تلویزیون محدود است و تاریخ مصرف دارد، ستارههای بزرگ و محبوب با گذر زمان از نقشهای جوان اول فاصله میگیرند؛ اگر بعد از سالها همچنان محبوبیتشان را تاحدی حفظ کرده باشند، نقش شخصیتهایی میانسال را میگیرند و در نیمهٔ سوم عمر درقامت پدر بزرگها و مادر بزرگها ظاهر میشوند و عاقبت جبر زمانه آنها را خانهنشین میکند. البته هستند استثنا چهرههایی که هیچ نسلی و هیچ زمانی را نمیتوان به آنها محدود کرد. سالیان سال میگذرد، حتی ممکن است هیچ فعالیت تصویری هم نداشته باشند، چندان در انظار عمومی نیز دیده نشوند، ولی همچنان محبوبیتشان را حفظ کرده باشند. محبوبیت این چهرهها نه تنها در ذهن هم نسلانشان، بلکه نسلهای بعد همچنان حفظ شده باشد. یکی از این چهرههای ماندگار خانوم پوری بنایی است.
اولین بار او را روی سن سینما دنیا در اراک دیدم، محصل کلاس ششم دبستان بودم و با پدر و مادرم برای دیدن فیلم «عروس فرنگی» به سینما رفته بودیم، پشت درِ سینما جمعیت کثیری برای دیدن این فیلمِ کمدی که بخاطر بازی او همزمان با تهران، در اراک هم اکران شده بود موج میزد، خانم بنایی به اتفاق زندهیاد وحدت برای افتتاح این فیلم به اراک آمده بود. یادم هست اشارهاش این بود که هرچند وحدت اصفهانی است اما آنها با هم نسبت فامیلی دارند، او به این نکته نیز اشاره کرد که برای گرفتن نقش یک دختر فرنگی در این فیلم خودش با قیچی موهای بلندش را کاملا کوتاه کرده است. اغلبِ اراکیها خانوادهٔ او را میشناختند؛ میگفتند: «دخترِ علی آقا برقی است…»
پوری بنایی در کنار پدرش
پدرش رئیس اداره برق اراک بود و یکی از برجستهترین نقش خوانهای تعزیه. چنان نقش اشقیا مثل شمر را با قدرت و مهارت بازی میکرد و چنان صدایش پرابهت و رسا بود که نعرههایش بازار را میلرزاند و این صدای پرطنین، گریهٔ تماشاگران را بالا میبرد، یک نقش منفیِ بسیار قدرتمند و جا افتاده که مظلومیت نقش مقابل را بیشتر میکرد. میگفتند در تعزیه حاضر نیست نقش اولیا را بازی کنید چون معتقد است کسی باید این لباس را بپوشد که کاملا از گناه بری باشد؛ من چند سال قبلترش وقتی شش، هفت سالم بود و نقش یکی از دو طفلان مسلم را در تعزیه بازی میکردم، او را موقع تمرین در خانهٔ آقای گازرانی، یکی از کارگردانهای تعزیه در اراک دیده بودم. پوری بنایی درمورد تعزیه خوانی پدرش میگوید: « پدرم معتقد بود ما آدمهای گناهکار کراهت دارد نقش بزرگان و معصومین را بازی کنیم»
آبان سال نودوچهار پوری پس از سیوهفت سال بایکوت، در یک مراسم رسمی سینمایی (شب انجمن منتقدان سینمایی) بر روی سن حضور یافت.
علیرضا زرین دست که برای فیلمبرداری «مزار شریف» تندیس داوران انجمن را از آن خود کرده بود، روی سن با در دست داشتن جایزه پشت میکروفون قرار گرفت و گفت:«میخواهم یک سلام که شاید رویش پر از گردوخاک باشد را مثل لنز زایس، پاک کنم و به خانم پوری بنایی و نصرتالله وحدت تقدیم کنم… » در این لحظه دوربینهای مرکز آفرینشهای کانون ناگهان روی چهره اشک بار پوری زوم کرد، این بازیگر پیشکسوت از جایش بلند شد و حضار هم به احترام او ایستادند و تشویقش کردند. پوری بنایی دقایقی بعد با قرار گرفتن بر روی صحنه و صدای لرزان گفت: «خیلی خوشحالم که بعد از سیوهفت سال توانستم دوستان خود را از نزدیک ببینم»
او که برای اهدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن روی سن حضور یافته بود با بغض گفت: «واقعا باورم نمیشود که بعد از سیوهفت سال در چنین مراسمی روی صحنه میآیم، خوشحالم که بزرگانی از سینمای ایران در این جمع هستند، برای اینکه در این مکان هستم، از شما دوستان عذرخواهی میکنم!
در ادامه زندهیاد فرشته طائرپور، تهیهکننده سینما نیز خطاب به حجتالله ایوبی که آن زمان رئیسِ سازمان سینمایی بود، گفت: “در فیلم «زن دوم» تلاش کردم خانوم پوری بنایی را برای نقش مادر دعوت کنم، اما معاونت سینمایی وقت موافقت نکرد. سینمای ما نیاز به بازنگری و بازتعریفِ برخی مسائل دارد. این تقاضایی است که من از معاونت سینمایی دارم تا شاهد حضور همه کسانی باشیم که قلبشان برای سینما و حضور در این صحنه میتپد.”
آن شب پروندهٔ بازیگر باشخصیتی باز شد که سالها خانهنشین بود و با همهٔ عشقش به سینما، موفق به بازی در هیچ فیلمی نشده است. سال (۱۳۶۲) محمدعلی نجفی برای مجموعه تلویزیونی «سربداران» به بنایی پیشنهاد همکاری داد که پوری به دلیل بیماری پدر و مادرش نپذیرفت اما بعدها با تیزتر شدنِ تیغ سانسور هیچ فیلمسازی جرات نکرد او را به بازی بگیرد.
همچنین، در سالهای بعد از انقلاب چند بار به خارج از کشور رفت و به رغم پیشنهادهایی که برای بازیگری به او شد، به ایران بازگشت و حاضر به اقامت در خارج از کشور نشد و با حضور در بازارهای خیریه و سفر به شهرهایی که بخاطر مصائب طبیعت دچار مشکل شده بودند، توانست قدمهای بزرگی بردارد و همچنان محبوب باقی بماند.
او در طول فعالیت هنریاش با بازیگران نامدار و مطرحی چون محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری و بهروز وثوقی همبازی بوده و در کارنامهٔ بازیگریش با بسیاری از فیلمسازان بزرگ سینمای ایران کار کرده است.
آخرین کار سینماییِ بنایی در قبل از انقلاب، «مریم و مانی» به کارگردانی کبری سعیدی است.

پوری بنایی و مرحوم مهرانگیز بنایی
پوری خانوم این روزها بخاطر مرگ خواهر بزرگش سیاه پوش شده، رسانهْ سینمای بدون مرز (cinemabm.com) این مصیبت را به این ستارهٔ نازنین تسلیت میگوید…