Skip to main content

مرز خطی است قراردادی که حاکمیت کشورها را مشخص می‌کند و می‌تواند طبیعی مانند رودخانه‌ها و کوه‌ها یا مصنوعی مانند مدارهای جغرافیایی یا دیوارها ومیله‌ها و سیم‌های خاردار  باشد
مرز، این خطّ سردِ بی احساس…
فقط زمین را دو تکه نمی کند،
دلها را هم از هم جدا می کند.
چه دنیایی می‌شد اگر به جای ساختنِ دیوار، همه دست به دست هم می‌دادیم، مرزها را برمی‌داشتم و پل می‌ساختیم، پل‌هایی از جنسِ عشق، از جنسِ فهم، از جنسِ انسانیت.
اما پل، این دست‌های مهربانِ زمین،
نه تنها  دوسوی رودخانه ها را به هم می‌رساند، بلکه قلب هایی را که در انتظارِ پیوندند، به هم نزدیک می‌کند.
پل، یادآورِ این حقیقتِ ساده است:
ما برای ایستادن آفریده نشده‌ایم،
ما برای رفتن، برای رسیدن، برای در آغوش کشیدنِ یکدیگر ساخته شده ایم.
مرز می گوید: “تو مال آن سویی،
من مال این سو!”
اما پل زمزمه می‌کند: “بیا، میانِ من و تو، فقط یک قدم فاصله است.”
نجیب بارور، شاعر معاصر افغانستانی شعر معروفی دارد:
هرکجا “مرز”کشیدند، شما “پُل” بزنید
حرف تهران و سمرقند و سر پل بزنید.
هرکه از جنگ سخن گفت بخندید بر او
حرف از پنجره رو به تحمل بزنید.
نه بگوییدبه بتهای سیاسی نه! نه!
روی گور همه تفرقه ها گُل بزنید.
مشتی ازخاک بخارا و گِلِ از نیشابور
با هم آرید و به مخروبهٔ کابل بزنید.
جام از بلخ بیارید وشراب از شیراز
مستی هردوجهان را به تغزل بزنید.
هرکجا “مرز” ،ببخشید که تکرار آمد
فرض با اینکه کشیدند دوتا “پل”بزنید.

او با این شعر، مردم را به ساختن پل‌های انسانی به‌جای پذیرش دیوارهای جدایی فرا می خواند.
مثلِ همان نگاهِ درخشانی که نگاهش به سینما و ادبیات هم انسان است و پلی می‌زند برای پیوند:
سینمای بی مرز…
مرزها و محدودیت‌ها مفاهیمی پیچیده و چند بعدی هستند که در حوزه‌های جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، روانی معنا می‌یابند. از یک سو، مرزها به عنوان خطوطی قراردادی، هویت و حاکمیت ملت‌ها را تعریف می‌کنند و از سوی دیگر، میل به “بی‌مرزی” نشان‌دهندهٔ آرزوی انسان برای عبور از این محدودیت‌ها است.
مرزها هم می‌توانند محافظ باشند و هم زندان. البته که بی‌مرزی در بعضی امور، مخصوصا اخلاقیات تجویز نمی‌شود و در بعضی امور می‌بایست به محدوده  و حدومرزهایی و خط قرمز‌هایی پایبند و مقید بود.
در گرایش به بی مرزی عمدتا امور انسان دوستانه است که بی مرزی‌اش پسندیده  است:
پزشکان بدون مرز…
امدادگران بد‌ون مرز…
خبرنگاران بدون مرز…
سینماگران  و هنرمندان بدون مرز…
اینجا در سینمای بدون مرز حکایت فعالیتی است که به فیلم‌ها و هنرمندانی می‌پردازد که مرادشان برداشتن محدودیت‌های مرز‌های سیاسی و جغرافیایی و عقیدتی در راه نگاه لطیف انسانی و عاشقانه است.
در حالی که مرزهای جغرافیایی و سیاسی به حفظ هویت و امنیت کمک می‌کنند، بی‌مرزی در هنر، فناوری و روانشناسی نشان‌دهنده میل بشر به آزادی و گسترش افق‌هاست.برای این منظور کلیدِ تعادل، در شناختِ مرزهای ضروری و شکستن محدودیت‌های غیرمنطقی قراردادی است.
آغاز فعالیتِ سینمای بدون مرز را به فال نیک می‌گیرم و تبریک می‌گویم…