دوست عزیز ما، ابراهیم مختاری، از فارغالتحصیلان مدرسۀ عالی تلویزیون و سینما (در سال ۱۳۵۱) سال ۱۳۷۸ فیلم مستندی ساخت به نام «مکرمه: خاطرات و رؤیاها» که از شاهکارهای مستندسازی در ایران است. این فیلم را بسیاری از سینمادوستان ایرانی لابد (یا:حتماً) دیدهاند و از قدر و منزلت آن و موضوع فیلم(مکرمه قنبری) نقاش خودآموختۀ روستایی مازندرانی آگاهی دارند. اخیراً مختاری (و همسرش افسر نظری) کتابی هم دربارۀ زندگی مرحوم مکرمه و با نگاهی به مرارتها و ملامتهای او (!) منتشر کرده است که عکس روی جلد آن را اینجا گذاشتهام (از نشر چشمه) که اگر نخواندهاید حتماً توصیه میکنم پیدا کنید و بخوانید.
داستانی است پر آب چشم از (براستی) مرارتها و ملامتهای یک زن روستایی که هزاران هزارشان هر روزه این مرارتها را از سر میگذرانند و ما خبر نداریم. این یکی استثنائاً نابغهای از آب در آمد و شهرت و محبوبیتی پیدا کرد و چندی هم نگذشت که دار دنیا را ترک گفت. خانهاش حالا در دهی که (نزدیک قائمشهر) زندگی میکرد به «خانه-موزه» تبدیل شده و بسیاری از علاقهمندان آثارش به دیدار آن میروند. زنده باشد ابراهیم خان (خسروِ جانان) با این فیلمش و این کتابش که تازگی به دستم رسیده و خواندم و در جاهایی اشک امانم نداد.
افزوده-۱: برای دیدن نمونههای بیشتری از نقاشیهای مکرمه، کافی است نام او (مکرمه قنبری) را (به فارسی) گوگل سرچ کنید و روی سرواژۀ images کلیک کنید تا دهها کار دیگر او نمایان شود.
افزوده-۲: حدود پانزده سال پیش، خبردار شدم این فیلم مختاری عزیز (همراه با فیلم دیگری که چند سال بعد، پس از مرگ مکرمه ساخت) در موزهای در اُرنج کانتی (جنوب لس آنجلس) نمایش داده خواهد شد و نمایشگاهی هم از نقاشیهای مکرمه در تالار دیگری برگذار شده بود. رفتم، دیدم، محظوظ شدم، مشعوف شدم، سرمست شدم و برگشتم سر کار و زندگیام، اما مکرمه هرگز دست از سرم بر نداشته است…
افزوده-۳: نقاشیهای مکرمه، شباهتهای غریبی با کارهای مارک شاگال دارد که آشکارا به صورت غریزی (از جانب مکرمه) پیش آمده است و یقین دارم او هرگز حتی نام شاگال را هم نشنیده بوده است تا چه برسد به اینکه خواسته باشد از آثار او الهام بگیرد یا «کپی» کند.
افزوده-۴: درِ ورودیِ خانه-موزۀ مکرمه ظاهراً شکل و قوارۀ دیگری دارد. در منابع مجازی، عکسهای خانهاش را که میبینم، آن درِ آهنیِ بدسلیقه (در یکی از عکسهای پیوست) که شبیه دروازۀ گاراژ است، دیده نمیشود. شاید این درِ دیگری به حیاط خانه باشد. نمیدانم.
افزوده-۵: فیلم «مکرمه: خاطرات و رؤیاها» به گمان این نگارنده، هیچ شباهتی به مستندهای مشابه دربارۀ بزرگان ندارد که تا به حال دیدهایم، از این نظر که «گوینده» ندارد و «داستانِ فیلم» به وسیلۀ کسانی که در فیلم ظاهر میشوند، یا به شکل «دیالوگ»، بیان میشود. و این بدعتی است که برای من خیلی تازگی داشت. شاید دیگران هم قبلاً از این شگرد استفاده کرده باشند که من بیخبرم، اما در این فیلمِ مختاری اولین بار بود که چنین رویکردی به دستمایۀ مستند (غیرداستانی) میدیدم.