Skip to main content

سینمای افشاگر و فیلم‌سازانِ مستقل به‌عنوان یکی از نیرومندترین ابزارهای روایت، همواره نقشِ مهمی در ثبتِ رنج‌ها، پایداری‌ها و هویتِ ملت‌ها داشته است. برای فلسطینی‌ها، که تاریخ‌شان با آوارگی، اشغال و مقاومت درهم‌ تنیده شده، سینما نه‌فقط رسانه‌ای هنری، بلکه ابزاری حیاتی برای مستندسازی، شهادت دادن و حفظ خاطره‌های تلخِ ویرانگری، بوده است. داستانِ این مردم، بارها و بارها در روایت‌های رسمیِ جهانی نادیده گرفته شده یا تحریف شده؛ اما در قاب سینما، با لنز فیلمسازان فلسطینی و همراهان بین‌المللیِ آنان، صدایی متفاوت و مستقل داشته؛ صدایی که از خانه‌های ویران، روستاهای ناپدیدشده، کودکانی که زیر صدای پهپاد بزرگ می‌شوند، و خانواده‌هایی که میان ایست‌های بازرسی و تبعید در رفت‌ و آمدند، بگوش می‌رسد.

از نخستین سال‌های اشغال و مهاجرتِ اجباری، نیاز به حفظ هویت فلسطینی و مقابله با پاک‌سازیِ فرهنگی، تمِ محوریِ بسیاری از این فیلم‌هاست. در دههٔ ۱۹۸۰، فیلمسازانی چون میشل خلیفی به‌عنوان پیشگامان سینمای ملی فلسطین ظهور کردند. فیلم عروسی در جلیل (۱۹۸۷) از او، روایت لطیف اما سیاسیِ زندگیِ تحت اشغالِ نظامیِ اسرائیل است؛ فیلمی که در بستر یک مراسم عروسی، تنش بین اشغال و ادامهٔ فرهنگ را به تصویر می‌کشد. در همان دوران، مستندهای متعددی نیز در لبنان، اردوگاه‌های پناهجویان، و غزه ساخته شد که آرشیوی بدیل برای تاریخ سانسورشده و مغفول فلسطین فراهم آوردند.

Paradise Now (2005) - IMDb

با آغاز انتفاضهٔ دوم در اوایل دههٔ ۲۰۰۰، فیلمسازانی مانند هانی ابواسعد به شهرت جهانی رسیدند. فیلمِ بهشت اکنون (۲۰۰۵)، داستان دو دوستِ دوران کودکی را روایت می‌کند که برای عملیات شهادت‌طلبانه آماده می‌شوند، این فیلم به‌دلیل انسانی کردن شخصیت‌هایی که اغلب در رسانه‌های غربی به‌صورت کلیشه‌ای خشن و تهدیدآمیز به تصویر کشیده شده‌اند، جنجال‌برانگیز شد در حالی که فیلم نه تمجیدی از خشونت، بلکه تلاشی است برای فهم روان‌شناسی مقاومت در شرایطی که انسانیت به‌طور سیستماتیک انکار می‌شود. اثر دیگر او، عُمَر (۲۰۱۳)، نیز در همین مسیر، عشق و خیانت را در سایهٔ دیوار جداساز و فریب‌های سازمان‌های امنیتی دشمن بررسی می‌کند. این آثار نه بیانیه‌اند و نه تبلیغات؛ بلکه بازتابی عمیق از زندگی در قفسی آهنی‌اند.

FIVE BROKEN CAMERAS – Suns Cinema

مستند پنج دوربینِ شکسته (۲۰۱۱) اثر عماد برناط و گای داویدی، یکی از آثار شاخص و شخصی در این حوزه است. این فیلم که طی چند سال فیلم‌برداری شده، مقاومت غیرخشونت‌آمیز مردم روستای بلعین را علیه دیوار حائل روایت می‌کند. دوربین‌های برناط، یکی پس از دیگری با گلوله و ضربه تخریب می‌شوند، و همین دوربین‌های شکسته به استعاره‌ای برای شکنندگی حقیقت و پایداری خاطره بدل می‌گردند. فیلمی است هم‌زمان خاطره‌نگار و فریاد؛ تلاش پدری برای حفظ امنیتِ خانواده‌اش، در حالی که خانه و زمینش را مقابل دوربین از دست می‌دهد.

Movie Review – Gaza Fights For Freedom – PopCult Reviews

در سال‌های اخیر، تمرکز سینمای فلسطین بیش‌ازپیش به سوی غزه، این نقطهٔ محاصره‌شده و مکرر بمباران‌شده، جلب شده است. فیلم غزه برای آزادی می‌جنگد (۲۰۱۹) ساختهٔ ابی مارتین، مستندی از اعتراضاتِ مسالمت‌آمیزِ مردم غزه در راه‌پیمایی بازگشت است که با گلوله‌های تک‌تیرانداز پاسخ داده می‌شود. این فیلم با تصاویر واقعی و گفت‌وگوهای بی‌پرده، یکی از مستندترین گزارش‌های نسل معاصر از ظلم ساختاری در غزه است؛ منطقه‌ای که حتی آب و برق و دارو به ابزار جنگ بدل شده‌اند.

Salt of This Sea (2008) | MUBI

سینمای آنه‌ماری جاسر نیز نقش مهمی در بازنمایی حس تبعید و دلتنگی ایفا کرده است. فیلمِ نمک این دریا (۲۰۰۸) داستان زنی فلسطینی‌الاصل اهل بروکلین را دنبال می‌کند که برای بازپس‌گیری خانه و میراث اجدادش به کرانهٔ باختری سفر می‌کند. در جامعه‌ای که هر حرکت ساده تحت نظارت است، سفر او به نمادی برای جستجوی هویت و خاطره تبدیل می‌شود. در وقتی تو را دیدم (۲۰۱۲)، او به ما پسرکی پناهجو را معرفی می‌کند که در کمپ‌های اردن پس از جنگ ۱۹۶۷ به‌دنبال پدر گمشده‌اش می‌گردد. این فیلم‌ها با ظرافت و احساسی عمیق، گسست و ریشه‌کنی را نه از دریچهٔ تراژدی، بلکه از منظر امید و مقاومت به تصویر می‌کشند.

The Present | Rotten Tomatoes

فیلم کوتاه هدیه (۲۰۲۰- نامزد جایزه اسکار و برنده جایزه پلی برفراز مرزها اهدایی موسسه جهانی سینمای بدون مرز) ساختهٔ فرح نابلسی نیز به‌طرزی موجز اما کوبنده، زندگی در اشغال را از خلال تلاش سادهٔ یک پدر و دختر برای خرید یخچال بازتاب می‌دهد. رفت‌وآمد از ایست‌های بازرسی و تحقیر روزمره، هر لحظهٔ زندگی را به میدانی برای مقاومت بدل می‌کند. این فیلم، بی‌هیاهو، می‌گوید که گاه مقاومت در کوشش برای حفظ کرامت در ساده‌ترین لحظات نهفته است.

در بیرون از جهان عرب، برخی فیلمسازان بین‌المللی نیز کوشیده‌اند تا صدای فلسطین را بازتاب دهند. ژان-لوک گدار، در سال‌های پایانی عمرش، فلسطین را معیاری برای وجدان جهان غرب می‌دانست. مستندهایی مانند اشغال ۱۰۱ یا نقشه راه تا آپارتاید، با مقایسهٔ وضعیت فلسطینی‌ها و نظام آپارتاید آفریقای جنوبی، کوشش کرده‌اند تا توجه افکار عمومی را جلب کنند. با این حال، این آثار اغلب با محدودیت در پخش و سانسور روبه‌رو شده‌اند.

سینمای فلسطین تنها برای نشان‌دادن مظلومیت نیست. این سینما، با همهٔ تفاوت‌های سبکی و محتوایی‌اش، تصویری از زندگی را ارائه می‌دهد که در آن عشق، جشن، موسیقی، غذا، بازی کودکان و خاطره‌های مادربزرگ‌ها در کنار آوار و

Occupation 101 (2006) - IMDb

دیوار حضور دارند. دوربین، شاهد و سلاحی هم‌زمان است؛ ابزاری برای اثبات بودن در جهانی که گویی چشم خود را بر وجود فلسطینی‌ها بسته است. این فیلم‌ها فریاد می‌زنند: ما اینجا بوده‌ایم، هستیم، و با داستان‌هایمان به یاد سپرده خواهد شد.

در جهانی که حقیقت تحریف و تاریخ از اشغالِ کشورها پاک می‌شود، این فیلم‌ها کنش‌هایی‌اند علیه فراموشی. آن‌ها به‌دنبال ترحم نیستند؛ بلکه خواهان شناسایی و آگاهی‌اند. دیدن این آثار، مواجهه‌ای صادقانه با حقیقت است. نادیده گرفتنشان، همدستی با سکوت.
با سینما، فلسطینی‌ها نه‌فقط از رنج، که از حق روایت سخن می‌گویند—داستانی که فراتر از تراژدی است، داستانی که به‌رغم همهٔ ویرانی‌ها، بر زندگی پافشاری می‌کند.