Skip to main content

باور نکردنی بود که در فضای تحت تسلی لابی اسرائیل، No Other Land سرزمینی که دیگر نیست، جایزه اسکار را ببرد. من حتی ده در صدد هم برای این فیلم شانسی قائل نبودم. اما نسل کشی بی امان دار و دسته نتانیاهو را هیچ وجدان پاکی نمیتوانست و نمیتواند نادیده بگیرد
مستند «سرزمینی دیگر نیست» اثری مشترک از چهار فیلم‌ساز فلسطینی و اسرائیلی است که با نگاهی انسان‌گرایانه و بی‌پرده، تخریب خانه‌ها و آوارگی اهالی «مسافر یطا» در کرانه باختری را به تصویر می‌کشد. فیلم نه‌تنها روایتی مستند از واقعیت هاست، بلکه کنشی سیاسی و فرهنگی برای ثبت حقیقت و مقاومت در برابر فراموشی و بی اعتنائی غرب محسوب می‌شود.

در سال‌های اخیر، مستندسازی در خاورمیانه به عنوان ابزاری برای مقاومت فرهنگی و سیاسی، اهمیت فزاینده‌ای یافته است. مستند «سرزمینی دیگر نیست» به کارگردانی باسل عدرا، یووال آبراهام، راشل سور و حمدان بلال، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های این جریان است. فیلم با نگاهی صادقانه، انسانی و عمیق به روایت زندگی مردمی می‌پردازد که خانه‌هایشان در معرض نابودی است. این اثر نه‌تنها توجه منتقدان و جشنواره‌ها را جلب کرد،.
فیلم «سرزمینی دیگر نیست» در ساختار خود راه مستندهای واقع‌ گرا و تجربی را پی میگیرد. بخش عمده‌ای از تصاویر فیلم توسط باسل عدرا، ساکن فلسطینی منطقه، به ثبت رسیده‌اند. در این شیوه مستندسازی، تماشاگر از نزدیک و از دید شاهد زنده صحنه های جنایات ارتش اسرائیل همه چیز را می بیند .

دوربین لرزان بر سر دست، تصویربرداری بی تکلف و استفاده از صداهای طبیعی و واقعی محیط و عدم استفاده از موسیقی متن، همه‌ در کنار هم محیطی کاملا واقعی را خلق میکنند. فیلم نه برای تأثیرگذاری احساسی ساده، بلکه برای بازنمایی حقیقت به همان شکلی که هست، ساخته شده است. یکی از نقاط قوت فیلم، عبور از روایت‌های رسانه‌ای مرسوم درباره فلسطین است. باسل عدرا، نه یک خبرنگار حرفه‌ای، بلکه یک شاهد عینی است؛ فردی که خانه‌اش در معرض تخریب است و در عین حال، خود مستند وقایع را می‌سازد. این تقاطع میان نقش قربانی و راوی، بُعدی عمیق و چندلایه به فیلم می‌دهد.

در فیلم‌های مشابه، اغلب شاهد جدایی میان راوی و سوژه هستیم، اما در «سرزمینی دیگر نیست» این مرز فرو می‌ریزد. مخاطب از طریق نگاه عدرا، خشونت را با گوشت و پوست خود لمس می‌کند.
فیلم با مشارکت یووال آبراهام، روزنامه‌نگار و فعال صلح‌طلب اسرائیلی ساخته شده است. این همکاری میان یک فلسطینی ساکن مسافر یطا و یک اسرائیلی مقیم بیت‌المقدس، نمادی نیرومند از امکان گفتگو و مقاومت مشترک در برابر نظام اشغال‌گر است.
فیلم هرگز ساده‌سازی نمی‌کند؛ بلکه به‌خوبی نشان می‌دهد که مشکل در ساختار سیاسی و نظامی است، نه در ذات افراد. یووال آبراهام نیز، از نگاه دولتی خود انتقاد کرده و خواستار برابری بدون برتری قومی شده است. در سخنرانی اسکار نیز، این پیام به‌شکل قدرتمندی تکرار شد و با استقبال گسترده جهانی مواجه گردید.

در کنار جنبه مستند نگارانه، فیلم لحظاتی شاعرانه و استعاری نیز دارد. صحنه‌هایی مانند حرکت بولدوزرها در سکوت صبحگاهی، گریه کودکان کنار ویرانه‌ها، و زل‌زدن مردمان به خانه‌های فروریخته، قدرتی فراتر از روایت دارند. این تصاویر، نیازی به کلمات ندارند و بار احساسی سنگینی را منتقل می‌کنند.
فیلم‌سازان، با حداقل دخالت‌های فنی، به تصاویری تکیه کرده‌اند که قدرت روایی بالایی دارند. این نشان‌دهنده تسلط کامل آنان بر زبان سینمای مستند و توانایی‌شان در برقراری ارتباط مستقیم با تماشاگر است.
یکی از عناصر ظریف فیلم، نقد غیرمستقیم به سیاست‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده و نهادهای بین‌المللی است. سکانس‌هایی که نمایندگان سازمان ملل را در حال بازدید بی‌ اعتنا در حال ثبت گزارش‌های بی‌فایده نشان می‌دهند، تأکیدی است بر ناکارآمدی سیستم‌های حقوق بشری جهانی در برابر ظلم سیستماتیک.

فیلم نه با شعار، بلکه با نمایش سکوت و بی‌اعتنایی نهادهای بین‌المللی، تماشاگر را به قضاوتی اخلاقی دعوت می‌کند.
«سرزمینی دیگر نیست» موفق شد در جشنواره‌های متعددی مورد تحسین قرار گیرد. در جشنواره فیلم برلین، ایستادن ده دقیقه‌ای تماشاگران در پایان فیلم، نشان از تأثیرگذاری بالای آن داشت. دریافت اسکار نیز این فیلم را در سطح جهانی مطرح کرد.
با این حال، فیلم در پخش عمومی در برخی کشورهای غربی با محدودیت و سانسور مواجه شد. این نشان می‌دهد که هر چند فیلم به موفقیت هنری دست یافته، اما پیام آن برای برخی ساختارهای سیاسی ناخوشایند و تهدیدآمیز تلقی شده است.

سرزمینی دیگر نیست نه فقط یک فیلم، بلکه یک سند تاریخی، یک ابزار مقاومت و یک دعوت به تفکر است. این اثر فراتر از قالب‌های مرسوم سینمای مستند، مرز میان هنر و کنش اجتماعی را درمی‌نوردد. همکاری میان فیلم‌سازان با پیشینه‌های متضاد، استفاده خلاقانه از زبان تصویر، و روایت انسانی از یک واقعیت دردناک، این فیلم را به یکی از مهم‌ترین مستندهای سیاسی دهه تبدیل کرده است.
در جهانی که تصاویر بیش از هر زمان دیگری قدرت دارند، این فیلم ثابت می‌کند که دوربین می‌تواند سلاحی قدرتمند برای ثبت حقیقت و مبارزه با فراموشی باشد. تماشای این مستند برای هر فرد دغدغه‌مند نسبت به عدالت، هنر و حقیقت، نه‌تنها یک انتخاب، بلکه یک وظیفه اخلاقی است.

*این نوشته حسن تهرانی قبلا در روزنامه اعتماد منتشر شده است